سیستان و بلوچستان سرزمین دریا و کویر - سیستان و بلوچستان

خشك كردن گوجه از سوي كشاوران چيني در منطقه بايينگولين در مرز مغولستان http://salijoon.info/mail/900602/didanihaa/186277_369.jpg گالري هنر آكواريوم در توكيو http://salijoon.info/mail/900602/didanihaa/186279_875.jpg تشكيل يك هرم انساني در فستيوال "جان ماشتامي" در بمبئي هند. اين فستيوال سالا...

با تشکر از همه بزرگواران که در ایجاد انجمن زحمت کشیده اند.امیدوارم به کمک تمامی فرهنگ دوستان شاهد رشد هر چه بیشتر کانون باشیم. مهم فقط ایجاد انجمن وکانون نمیباشد لازمه آن همراهی وهمکاری تمامی فرهنگ دوستان استان است.به امید موفقیت.

این روزها لوازم شبکه های بیسیم همه جا قابل دسترس و ارزان می باشند و هر کس بخواهد می تواند با کمتر از 100 هزار تومان در عرض چند دقیقه یک شبکه بیسیمرا راه اندازی نماید. http://www.iranstb.com/forumhttp://www.iranstb.com/foru/images/smilies/icon_e_smile.gif هفت نکته ی کلیدی برای افزایش امنیت شبکه های ...

استاد گرامی خانم اتش فراز مثنوی بسیار زیبایی است بی صبرانه منتظر ادامه مثنویتان هستم.

با تشکر از فاطمی گرامی.
منم با4z4گرامی موافقم به نظر بنده هم خیلی خوب میشه که برگردان فارسی نوشته ها قرار بدید خوب چه اشکالی داره تابقیه هم استفاده کنن.

من هر وقت نوشته هاي خانم نظر اهاري را مي خونم يك حس خوب دارم در واقعا حقايق زندگي رازيبا بيان كرده وتو نوشته هاي ايشون سادگي بيان ومعاني بس بزرگ در متن هاي كوتاه ومختصر وجود داره كه يك حس ارامش بهم ميده.نوشته هاي عرفان شبيه اون احساسات وتصوراتي كه درون خودم وجود داشته اما هيچ وقت توان نوشتن اون را ن...

آرش و كمان عشق :(از کتاب من هشتمين آن هفت نفرم.عرفان نظرآهاری) آرش گفت: زمين كوچك است. تير و كماني مي خواهم تا جهان را بزرگ كنم. به آفريد گفت: بيا عاشق شويم. جهان بزرگ خواهد شد، بي تير و بي كمان. به آفريد كماني به قامت رنگين كمان داشت و تيري به بلنداي ستاره؛ كمانش دلش بود و تيرش عشق. به آفريد گفت: ...

من هشتمين آن هفت نفرم... سگ اصحاب كهف از غار بيرون آمد تا تجربه شگفتش را با مردمان در ميان بگذارد. مي خواست بگويد چكونه سگي مي تواند مردم شود! اما او نمي دانست كه مردمان به سگان گوش نمي دهند، حتي اگر به زبان آدميان صحبت كنند. سگ اصحاب كهف، زبان به سخن باز كرد اما پيش از آنكه چيزي بگويد، سنگش زدند و...

سلام سونیا گرامی نوشته میراث پدر ازکتاب من هشتمین آن هفت نفرم