نژاد و میهن بلوچ ( جواب یکی از دوستان )

مباحثی پیرامون فرهنگ وادبیات بلوچستان
معرفی زبان شیرین بلوچی
شعر بلوچی
معرفی و شناخت بزرگان بلوچستان
آشنایی با پیشوایان دینی گذشته و حال بلوچستان

مدیر انجمن: dehvary

آواتار کاربر
dehvary
ادبیات و فرهنگ بلوچستان و بلوچ
ادبیات و فرهنگ بلوچستان و بلوچ
پست: 82
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۴ دی ۱۳۸۸, ۲:۰۶ ب.ظ
محل اقامت: س و ب
تماس:

نژاد و میهن بلوچ ( جواب یکی از دوستان )

پست خوانده نشده توسط dehvary »

جواب دوست عزیزم مصطفی که راجع به نژاد قوم بلوچ سوال کرده بودند. امیدوارم ضمن مراجعه به منابع مذکور قانع شده باشند.


(( اشعاری از شاهنامه فردوسی راجع به قوم بلوچ ))


سپاهی ز گردان کوچ و بلوچ * سگالیده جنگ و برآورده خوچ
که کس درجهان پشت ایشان ندید * برهنه یک انگشت ایشان ندید
سپهد ا ر شان بود رزم آزماي * كز و بود گاه نكويي به جای
درفشي بر آورد پيكر پلنگ * همي از درفشش بيازيد جنگ
)شاهنامه 1363، 294(


گزین کرد از آن نام داران سوار * اسیران جنگی د ه و دو هزار
هم از پهلو و پارس، کوچ و بلوچ * ز گیلان جنگی و دشت سروچ
) شاهنامه، 1363،126(


ز کار بلوچ ارجمند اردشیر * بکوشید با کاردانان پیر
ز گفتار دهقان بر آشفت شاه * به سوی بلوچ آمد اندر زراه
)شاهنامه، 1363،: 97- 96(



و اما ابیاتی از این حقیر :



((( میهن بلوچ )))

چه زیبا سرودی ابوالقاسما * که رحمت ببارد به قبرت خدا
نژاد بلوچان بود آریا * دلیر و شجاع و بسی بی ریا
بلوچ را وطن بوده اندر شمال * پدر با نفوذ و پسر با کمال
به دربار میهن بلوچ راه داشت * چو بذر وفا با صداقت بکاشت
بلوچ را وطن خاک ایران زمین * تفاوت ندارد چه آنسو چه این
زآنسوی ایران به اینسوی خاک * خزر را به کرمان و مکران پاک
به مکران توقف نمود آن سپاه * زآن پس بلوچ را شد این جایگاه
چو ایران مبیتن بدن مئی مبات * به اے مرز و بوما یک تن مبات
نهین ما ز هند و نه نسل عرب * به تاریخ داریم ثبوت و ثبات
زهفت قوم پیشین بلوچان یکی * ند ا د ه تغیّر به اسمش دوات
تفاوت کنون بین مذهب بود * به فرق زبان و ادای صلات
ز عدل و عدالت بسی دور دور * که اهل وطن را برانیم به زور
بود اجنبی آنکه ا ینسان کند * خیانت به ملک پاک ایران کند
بلوچان و کرد و لـُر و ترکمن * بوند اهل ایران ماتین وطن
بلوچان په ایران کننت افتخار * ببات ملک ایران پر از اقتدار
بلوچان مشرق زمین را سخن * همینست که ایران بود مئے وطن

***

(1) بلوچستان در عهد باستان جزء سرزمين كيان بود . و در زمان سلطنت كيخسرو ، قسمتي از سپاهيان پادشاه را بلوچها تشكيل مي دادند اين سربازان ، سپاهياني دلير و جنگاور بودند كه در ميدان نبرد هيچ گاه پشت به دشمن نمي كردند و مردانه تا آخرين رمق در برابر دشمن مي جنگيدند و همواره در فش و پرچمي پلنگ پيكر به همراه داشتند كه نشانه ي قدرت آنها بود .

در جایی دیگر در داستان کیخسرو هنگامی که پسرش قصد لشکرکشی بر ضد افراسیاب را دارد باز نام بلوچ در نامه ملی ایران ذکر شده است در این صفحه زیبای شاهنامه که فردوسی یک یک بزرگان سپاه ایران را بر می شمارد و از لشکر زیر نظر هریک سخن می گوید به پهلوانی به نام اشکش می رسد که بازور و دل بود و با عقل و هوش .

در برهان قاطع آمده است که اشکش موسس سلسله اشکانیست . سپاه اشکش متشکل از قوم کوچ و بلوچ بوده است فردوسی در این باره می گوید : سپاهش زگردان کوچ و بلوچ
سگالیده جنگ و بر آورده خوچ

لغت خوچ در برهان به چند معناست که مطابق این معانی بلوچ و خوچ کاملا هم معنا هستند و احتمالا فردوسی هم همین هم معنا بودن را در انتخاب لغت خوچ در نظر داشته است .

فردوسی در توصیف سپاه کوچ و بلوچ چنین می گوید : کسی در جهان پشت ایشان ندید
برهنه یک انگشت ایشان ندید

فردوسی پرچم سپاهیان بلوچ را چنین ترسیم میکند : درفشی بر آورده پیکر پلنگ
همی از درفشش ببارید جنگ

در هر قسمت از شاهنامه که ذکر آن رفت قوم بلوچ از مقربان پادشاهان کیانی ایران بوده اند و اگرچه در هیچ یک از این دو قسمت از خاستگاه آنان سخنی نرفته ولی ادامه داستان نشان می دهد که فردوسی آنان را متعلق به مکران میدانسته است.

همچنانکه پیش از این در بخش " مکران در داستان کیخسرو " گفتیم کیخسرو با سپاهی بزرگ که بخشی از آن را بلوچ ها به فرماندهی اشکش تشکیل می دادند به مکران رسیدند و در آنجا به نبرد پرداختند و مکران تحت نظارت اشکش قرار گرفت.

همچنانکه در پایان نامه شه بخش آمده اقامت بلوچ ها تحت فرماندهی اشکش در مکران شاید اولین آشنایی و اقامت آنها در بلوچستان باشد.

(2) سرزمين بلوچستان در دوره ي ماد در زمان سلطنت آستياگ (550 سال قبل از ميلاد ) استاني از سرزمين پاريكانيان بوده است در سالهاي 545 (ق . م) و (540 ق . م) ايالات شرقي ايران از جمله بلوچستان به وسيله ي كورش بزرگ فتح گرديد . و بعد از آن در زمان حكومت داريوش كبير براي جلوگيري از تمركز قدرت در پايتخت ، مكران را به عنوان استان مستقلي اعلام كرد و براي آن والي تعيين كرد .

(3) از مهمترین منابعی که در مورد حضور بلوچ ها در کناره دریای خزر سخن می گوید منبعی است به زبان پهلوی ساسانی به نام شهرستان های ایران.

این رساله کوچک چند صفحه ای تنها اثری است به این زبان که موضوعش منحصرا جغرافیای تاریخی شهرهاست.

از رساله پهلوی سه ترجمه به فارسی می شناسیم :

1- ترجمه صادق هدایت

2- ترجمه سعید عریان

3- ترجمه احمد تفضلی


سه بند از این رساله مستقیما مربوط به تاریخ قوم بلوچ می باشد که آن سه بند رانخست از ترجمه صادق هدایت نقل می کنیم :

بند 28 – بیست شهرستان در پذشخوارگر (نواحی کوهستانی طبرستان و گیلان ) ساخته شده چه ارمیل ... پس او (ارمایل ) به فرمان فریدون برای کوه نشینان ساخت ایشان از آزی دهاک (ضحاک ) شهریاری کوهستان را بدست آورده بودند.

بند 29 – فرمانروایان کوهستان هفت باشند . ویسمکان دماوند، نهاوند بهستون ، دینبران، مسروکان، بلوچان و مرینجان .

بند 30 – این ها آن بودند که از آزی دهاک فرمانروایی کوهستان را بدست آورده بودند .

لازم به ذکر است که از این هفت قوم بجز " بلوچان " که با همان اسم اولیه باقی مانده ، اسامی سایر اقوام دچار تغییر شده اند.
لذ تي كه در فراق است در وصال نيست چون در فراق شوق وصال است و در وصال بيم فراق.
لحظات را طي کرديم تا به خوشبختي برسيم، وقتي رسيديم فهميديم خوشبختي همان لحظات بود.

بازگشت به “ادبیات و فرهنگ بلوچستان و بلوچ”