دفتر خاطرات به زبان محلی

مباحثی پیرامون نژاد و فرهنگ تاریخی سیستان
آشنایی با فرهیختگان و علمای سیستانی

مدیر انجمن: matashfaraz

آواتار کاربر
4z4
اتاق فکر
اتاق فکر
پست: 263
تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۹, ۸:۲۲ ب.ظ

Re: دفتر خاطرات به زبان محلی

پست خوانده نشده توسط 4z4 »

درود!!! واقعا لذت بردم!!
ای خدای بزرگ یاری ام ده وقتی می خواهم درباره ی راه رفتن کسی قضاوت کنم کمی با کفش های او راه بروم!!
دکتر شریعتی
payamsistani
★★★ نورچشمی ★★★
★★★ نورچشمی ★★★
پست: 94
تاریخ عضویت: شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۰, ۸:۱۱ ب.ظ

Re: دفتر خاطرات به زبان محلی

پست خوانده نشده توسط payamsistani »

درود ب جناب فاطمی و دوستان دیگر

گفت و گوی دوستان و نیز نوشته های جناب فاطمی را که به گویش سیستانی بود خواندم . از این که همه بایستی به گویش و زبان مادری خویش احترام بگذارند / نگه داری اش کنند و با او بنویسند و بخوانند تردیدی نیست و نه تنها نکوهیده نیست بلکه بسیار هم زیبنده و پسندیده است . زبان کشی نیز چونان نسل کشی خطرناک و شاید هم خطرناک تر و خسارت زا تر باشد چرا که وقتی گویش و زبانی می میرد رویاهای آدمی دفن می شود و بخشی از فرهنگ بشری به مرگ زود رسی دچار می شود . از این گذشته هر زبان و هر واژه ای پلی ست که ما را به بخشی از حافظه و تاریخ رویاهای سرزمینی پیوتد می دهد و با مرگ هر کدام بخشی از پل های ما با دیروز رویاهای ما از میان می رود . تا این جا تردیدی نیست اما سخن بر سر این است که چگونه متن هایی را بایستی برای ثبت در رسانه ای برگزید ؟ آیا هر گفت و گو و نوشته ای ساده که گاه هم با بافت درونی گویش هم خوان نیست ضرورتی در ثبتش هست یا نه ؟ آیا بایستی ملاک ما تنها متن باشد یا ارزش و باروری و ویژه دار بودن متن ؟ به گمانم بایستی ما معیاری را برای ثبت هر نوشته ی پارسی یا غیر پارسی داشته باشیم تا از پراکنده گویی و نوشتن متن های بی ویزه بپرهیزیم . در هر روی هر گامی ستودنی ست به شرطی که گامی ارزنده و تاثیر گذار باشد . ناگفته نماند که ما در همین بخش فرهنگ صفحه ای به نام دل نوشته ها داریم که بسیار شبیه این صفحه است و بنده پیشنهاد می کنم که این دو صفحه در هم گره بخورد چرا که هم راستا و هم مسیر است و تنها نام آن ها متفاوت است . چرا که این چند نوشته پیش از آنی که خاطره باشند دلنوشته هستند زیرا خاطره یا خاطره نویسی تعریفی مشخص دارد که این چند متن کوتاه در تعریف خاطره نمی گنجند و همان گونه که عرض کردم بیشتر دل نوشته هستند . پس برای پیش گیری از بازگشایی صفحات اضافی و هم راستا بنده پیشنهاد می کنم که این دو در هم گره بخورند و به آن صفحه منتقل شوند .....


ارادتمند شما : پیام سیسنتانی
تصویر
fatemi
نماینده سرزمین دریا و کویر
نماینده سرزمین دریا و کویر
پست: 65
تاریخ عضویت: جمعه ۵ آذر ۱۳۸۹, ۱۲:۲۶ ق.ظ

Re: دفتر خاطرات به زبان محلی

پست خوانده نشده توسط fatemi »

درود جناب پیام
گفته های شما را خواندم و با اکثر نظراتتان موافقم.
اما میدانیم که دل نوشته و خاطره دو مقوله جدا از هم میباشند. که ممکن است گاهی در اینگونه نوشته ها تداخل ایجاد شود به این معنا که نویسنده دل نوشته وارد حیطه خاطره و یا خاطره نویس وارد محدوده دل نوشته شود اما تا حدی که از حالت موضوع اصلی خارج نشوند قابل چشم پوشی هستند.
همچنین مجددا اعلام میدارم که خاطرات نوشته شده لزوما نیازی نیست که دارای ارزش ادبی باشند بلکه هدف ،ایجاد عادت به نوشتن خاطرات به زبانیست که دائم با آن سخن میگوییم.
آخرین ویرایش توسط fatemi در شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۰, ۱:۴۲ ب.ظ، در مجموع 2 بار ویرایش شده است.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/باز جوید روزگار وصل خویش
fatemi
نماینده سرزمین دریا و کویر
نماینده سرزمین دریا و کویر
پست: 65
تاریخ عضویت: جمعه ۵ آذر ۱۳۸۹, ۱۲:۲۶ ق.ظ

Re: دفتر خاطرات به زبان محلی

پست خوانده نشده توسط fatemi »

برفتو نو برفتو تا و کَبه برسیدو. دس و پو مه و لرزیده بشه. اَمِه چِزه خه خ رو وو بله کرده دو.
وله مفمیدو ک و مثل امیشه اونه نمئبینو نو امه چَمَکِه که زده بودو و باد مئره.
و قول مَروف مقصود تونی کَبه نو بت خونه بونه استه ور سه کردنه تو.
از در که برفتو بدیدو چن تَ گزمه لکات پئشِ مه استاده نو منه نمئله برا تو.
دس و لنگه منه بگرفته نو منه و رُف دادَ پشده نو پِش دم کرده که بره و دُزَخ.
اَنو وَ دِمالَه...
_______________________________________________________________________________
ترجمه:
رفتم و رفتم تا به کعبه رسیدم.دست و پایم لرزیدن گرفتند. اما من همه چیز را از قبل سبک سنگین کرده بودم.
اما با این حال میدانستم که مانند همیشه او را نخواهم دید و همه ی برنامه ریزی هایم برباد خواهند رفت.
به قول معروف مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه ای برای دیدن توست.
از در که وارد شدم دیدم چند تا نگهبان بلند قد جلوی من ایستاده اند و مانع ورود من میشوند.
دست و پایم را گرفتند و مرا با هل دادن جلو انداخته تا به جهنم بیندازند.
ادامه دارد...
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/باز جوید روزگار وصل خویش
matashfaraz
★★★ نورچشمی ★★★
★★★ نورچشمی ★★★
پست: 55
تاریخ عضویت: شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۰, ۸:۱۵ ب.ظ
محل اقامت: نروژ

Re: دفتر خاطرات به زبان محلی

پست خوانده نشده توسط matashfaraz »

دوست خوب فاطمی عزیز
خوشحالم از این که سیستانی نوشتن یکی از دغدغه های تان است. اما من فکر می کنم بهتر است در این تاپیک هم شما و هم دیگر دوستانی که ذوق نگارش به سیستانی دارند با توجه به عنوانی که احتمالا خود نیز آن را برگزیده اید فقط خاطرات تان را بنویسید . باقی نوشته ها به زودی به بخش دل نوشته های سیستانی منتقل خواهد شد.

با احترام: معصومه
fatemi
نماینده سرزمین دریا و کویر
نماینده سرزمین دریا و کویر
پست: 65
تاریخ عضویت: جمعه ۵ آذر ۱۳۸۹, ۱۲:۲۶ ق.ظ

Re: دفتر خاطرات به زبان محلی

پست خوانده نشده توسط fatemi »

matashfaraz نوشته شده:دوست خوب فاطمی عزیز
خوشحالم از این که سیستانی نوشتن یکی از دغدغه های تان است.
با احترام: معصومه
خانم آتش فراز تاکید من روی سیستانی نوشتن نیست بلکه در نوشتن با زبانی که بدان صحبت میکنیم هست.
اعضای تالار دارای زبان یا لهجه های مختلفی می باشند و همانگونه که از نام تایپیک مشخص است خاطرات به زبان محلی نوشته میشوند نه صرفا سیستانی.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/باز جوید روزگار وصل خویش
ارسال پست

بازگشت به “ادبیات و فرهنگ سیستان”