در فراق میوه محبوبم " گلابی"
مدیر انجمن: hawashi
-
- ★★★ نورچشمی ★★★
- پست: 54
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۹۰, ۴:۴۸ ب.ظ
- جنسیت: مرد
- معرفی بیشتر: حواشی ،ساکن شهر زاهدان ،مسئول انجمن اهل قلم وعضو شعر وادب زاهدان ، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ودر زمینه شعر کلاسیک وشعر طنز قلم می زنم .
- محل اقامت: زاهدان
در فراق میوه محبوبم " گلابی"
اگر یک شب تو را بینم چه زیبا می شود آن دم
زعطرو بوی تو بی شک چه غوغا می شود آن دم
کنارت می رسم گاهی زنم دستی به روی تو
سرازیر از دهانم آب ،چو دریا می شود آن دم
زخود بی خود شوم گاهی نه دل را اختیار از من
دمی آن خال روی تو چو پیدا می شود آن دم
به جنت دیده ام گویی تو را با آدم وحوا
واگرنه مهر روی تو چه معنا می شود آن دم
تو را مردم به همدیگر چو ماه نو نشان دارند
چوبیند مهر سنگینت دهان وا می شود آن دم
همه این نکته می دانند اگر جوید تو را آن کس
به شادابی رسد یکدم مسیحا می شود آن دم
در این دنیای بی انصاف فقط آن کس که زر دارد
شرفیاب تو می گردد،کمر تا می شود آن دم
چه حسرت بر دلم مانده زتو خوش رنگ خوش زیبا
خدا صبری بده دل را که رسوا می شود آن دم
اگر روزی تو را یابم دمی در خلوت و تنها
خدا داند چه خواهم کرد چه غوغا می شود آن دم
بدون شستن رویت تو رامن می خورم بی شک
گلابی جان ، گلابی جان،چه رویا می شود آن دم
(درضمن در ستون طنز کارخانه نمک روزنامه زاهدان 5/7/92چاپ شده است)