[font]
ديزك : واژهي فارسي آن ديگ ميباشد و مورد استفاده آن جهت پخت غذا و يا ماست بندي است ديزك را به اندازهي قابلمههاي معمولي مي سازند و گنجايش 6 الي 7 ليتر آب را دارد .
ديزك : واژهي فارسي آن ديگ ميباشد و مورد استفاده آن جهت پخت غذا و يا ماست بندي است ديزك را به اندازهي قابلمههاي معمولي مي سازند و گنجايش 6 الي 7 ليتر آب را دارد .
چليم: واژهي فارسي آن قليان ميباشد و مورد استفاده جهت استعمال تنباكو است . معمولاً چليم در سه قسمت ميباشد ( ته جليم ،بدنه چليم و سرچليم ) ته چليم ظرفي گردو صاف با لبهاي حدود 3 سانتيمتر ميباشد كه زير چليم قرار ميگيرد و بدنه چليم قسمت اصلي آن كه آب درون آن قرار گرفته و دو سوراخ جهت قرار گرفتن ني چليم و قرار گرفتن سر چليم ميباشد . معمولاً سرچليم بوسيله رابطي از ني دورن چليم قرار ميگيرد اما در بعضي موارد اين رابط از سفال چسبيده به سرچليم ساخته مي شود . سر چليم قسمتي ميباشد كه در درون آن تنباكو و روي آن آتش ( زغال روشن ) را ميگذارند .
گل جا: واژهي فارسي آن گلدان ميباشد و مورد استفاده آن جهت كشت انواع گل ميباشد گلدان را بصورت مخروط دورا ناقص ميسازند كه از پائين به سمت بالا بر قطر آن افزوده ميشود و گلدانهاي كوچك فاقد دسته و گلدانهاي بزرگ 2 الي 4 دسته دارند و عموماً روي آنها نقش ندارد و بصورت ساده ميباشند .
كاسه: واژه مترادف فارسي آن كاسه ميباشد و مورد استفاده آن جهت خوردن نان و آبگوشت تريد شده و يا ماست خوري ميباشد اندازهي آن تقريباً به اندازه كاسههاي معمولي ميباشد و كنارهي آن كاملاً گرد بوده و فقط جداره بيروني آن را با تيتك نقش ميدهند .
پاچ: واژه فارسي آن پارچ ميباشد و مورد استفاده آن آبخوري ميباشد . قسمت پائين پارچ تنگ بوده و قطر آن در حدود 10 سانتيمتر كه درقسمت وسط اندازه قطر به بيست سانتيمتر ميباشد و داراي گردن كوتاه مانند پارچهاي معمول ميباشد كه قطر دهانه آن به حدود 5 سانتيمتر ميرسد و يك دسته به قسمت سر پارچ وصل ميشود .
كميردان: واژه فارسي آن خميردان ميباشد و مورد استفاده آن تهيه خمير جهت پخت نان ميباشد اندازه كميردان به اندازه يك طشت متوسط ميباشد و گنجايش تقريباً 5 كيلو خمير رادارد .
سوچكي: واژه فارسي آن اسپند دودكن ميباشد كه جهت دودكردن اسپند از آن استفاده ميكنند اينوسيله به شكل غنچه سه پر كه در حال باز شدن باشد بوده و قسمت وسط آن از تمامي جهات سوراخهايي جهت عبور هوا تعبيه شده و در قسمت زير آن يك پايه جهت جلوگيري از سوجتن دست در نظر گرفته شدهاست و نحوه استفاده از آن به اين صورت است كه مقداري زغال و ياچوب را درون آن قرار داده روشن مينمايند و با جريان هوا كه از سوراخها ميگذرد به خوبي ميسوزد و درنهايت اسپند را درون آن ريخته تا دود حاصله در محيط پخش شود كه در اهميت و ارزش سوچكي و موارد فراوان استفاده از آن همينقدر بكوييم كه اهالي منطقه معتقدند با دودكردن اسپند نظر چشم زخم دفع ميگردد .
زير سيگاري : كه واژه فارسي آن همان زير سيگاري ميباشد و مورد استفاده آن جهت زير سيگاري ميباشد كه آن را بصورت نعلبكي در آورده و ته آن را مقداري گود ميكنند و ساخت اين ظرف سفالي اخيراً الهام گرفته از زير سيگاريهاي ساخته شده از مواد ديگر ميباشد كه توليد آن سابقه قبلي در اين استان نداشته است .
كندان: واژه فارسي آن قندان ميباشد و مورد استفاده آن نگهداري حبه قند ، آبنبات و نبات ميباشد . قندان امكان دارد استوانهاي ، بيضي شكل و يا تركيبي از استوانه و بيضي باشد و گنجايش تقريباً 150 گرم قند را دارد جهت قندان درب متناسب آن ميسازند .
آفتابه: واژه فارسي آن آفتابه ميباشد موارد استفادهي آن انتقال آب ، وضو و طهارت ميباشد . گنجايش آفتابه حدود 3 ليتر آب ميباشد . شكل آن تقريباً مانند پارچ ميباشد با اين تفاوت كه علاوه بر دسته لوله خروج آب روي آن تعبيه شدهاست .
تندور سازي يا ترون: واژه فارسي آن تنورسازي ميباشد كه مورد استفاده آن طبخ نان ميباشد در سيستان به تندورسازي و در بلوچستان به ترون معروف ميباشد . علاوه بر گل رس در ساخت تندور از موي بز استفاده مي كنند .