آشنایی باموسيقي آوازي و سازي بلوچستان

baloochi
°°° تازه وارد °°°
°°° تازه وارد °°°
پست: 1
تاریخ عضویت: جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷, ۱:۱۸ ب.ظ

آشنایی باموسيقي آوازي و سازي بلوچستان

پست خوانده نشده توسط baloochi »

آشنایی باموسيقي آوازي و سازي بلوچستان
موسيقي بلوچستان به مراسم ، مناسبت ها و آيين هاي خاصي تعلق دارد. به ندرت مي توان مراسمي را در اين منطقه يافت كه موسيقي در آن حضور نداشته باشد. از تولد تا مرگ ، در جشن و سوگواري و در درمان بيماري هاي جسمي و رواني ، موسيقي حضوري انكارناپذير دارد و بخش جدايي ناپذيري از زندگي مردم است . مراسم بلوچي در مجموع يا آيين هاي كيشي – مذهبي هستند (مانند مراسم «گواتي » و «مالد») و يا جشن ها و اعياد (مراسم عروسي ، زايمان ، ختنه سوران ، خرما چيني و گندم چيني). موسيقي بلوچستان اصولاً موسيقي آوازي است و قطعات سازي در اصل ، آوازهايي هستند كه بر ساز منتقل شده اند. مشهورترين اين آوازها عبارتند از : ليكو زهيروك ، كردي ، موتك (موتق)، شعر (شير)، شعر حماسي (ميرقنبر ، چاكر و گوهرام ، حضرت ادهم ) شعر تاريخي (جنيدخان، دادشاه بلوچ)، شعر عاشقانه (عزت و ميرك) ، گواتي ، مالد و آوازهاي مراسم عروسي و زايمان (نازينك،لارو– هالو، شپتاكي ، سپت ، وزبت ، نعت، صوت) . آوازها و ترانه هاي بلوچي بيان كننده احساسات ، عواطف و محصول تجربه هاي زندگي سوز و زندگي ساز مردمي است كه غم و شادي روزگارشان را از صدق دل روايت كرده اند. اين آوازها و ترانه ها سرشار از مضامين بسيار عميق و لطیف انساني و گنجينه كم نظيري از هنر و فرهنگ قومي اين سرزمين است.

ليكو و زهيروك

ليكو وزهيروك آوازهايي هستند كه به ياد عزيزان سفر كرده و در آروزي بازگشت آنها خوانده مي شود و گاه نيز مضمون عاشقانه دارند ريشه لغوي ليكو و رابطه آن با آواز به درستي معلوم نيست و لي واژه زهيروك يا زهيريگ از واژه زهير به معني ياد ، دلتنگي و آرزوي ديدار توام با اندوه ، مشتق شده است . زهير به معناي غمناك و دلگير هم آمده است. زهيروك را در گذشته
فقط زنان در هنگام كارهاي روزمره مي خواندند و آواز به طور متناوب بين دو گروه از خوانندگان رد و بدل مي شد. اين شيوه اجرا امروز ديگر متداول نيست و زهيروك را خوانندگان مرد به همراهي سرود (قيچك) اجرا مي كنند . همان طور كه اشاره شد ليكو و زهيروك از لحاظ مضمون و محتوا شبيه به هم هستند و تفاوت عنوان آنها به اين دليل است كه هر يك از اين دو آواز در منطقه خاصي از بلوچستان رواج دارد . ليكو در سرحد زمين (ناحيه جنوب شرقي در كنار مرز پاكستان) متداول است و زهيروك در مكران (نواحي ديگر بلوچستان خارج از ناحيه سرحد) اصولاً برخي از ويژگيهاي متفاوت ملودي در سرحد زمين نسبت به نواحي ديگر بلوچستان موجب شده است كه موسيقي اين منطقه با وجود پيروي از همان ويژگيهاي كلي موسيقي بلوچستان ، به عنوان سبك سرحدي ممتايز گرديد.

نمونه يك زهيروك (عاشقانه)

من اسبم را در دريا مي شويم، دريايي كه از شير باشد

من لگام اسبم را در دست مي گيرم

از جلوي خانه ها مي گذرم

دخترهاي قشنگ بيرون مي آيند از خانه ها

مي آيند جلوي من مي ايستند

چشمانشان را بلند مي كنند دخترها و راه را نگاه مي كنند

نگاه مي كنند به زين و برگ اسبم

مادرها گيس دخترها را مي بافند

پدرها طلاهاي زميني براي دختر ها مي آورند

به بركت خدا و بركت امام زاده ها

يال باد جنوب و ابرها را مي گيرم

مي خواهم باد شمال بوزد، ببارند ابرها ، به آرامي

نخواهم گذاشت باد گورويچ بوزد

جايي كه شيرها مي گذرند.



نمونه يك ليكو

برادر ، سال كه قحطي است ، وطن ما و شما فقير و نادار است

عزيز ، در كويت پول زياد است، در كويت پول زياد است

عزيز، شنيده ام ، شنيده ام كه نوجوان من از زاهدان عبور كرده است.

تو به قلبم خنجرزدي ، از من خداحافظي نكردي و رفتي

عزيزم ، آيا باز همديگر را خواهيم ديد

خدا قسمت كند كه باز تو را ببينم

به ابوظبي رفتي ، دريا طوفاني است

عزيز ، من از درد تو ، من از درد تو هميشه گريانم

كردي

كردي هم مثل ليكو و زهيروك بيان كننده اندوه و حسرت ناشي از هجران و فراق است. آواز كردي بيشتر در ايرانشهر و بمپور رواج دارد . احتمالاً عنوان كردي ، تعلق اين آواز را به شاخه اي از كردهاي بلوچستان مشخص مي كند . كردي را هم در گذشته زنان هنگام كار با دستازهاي سنگي قديمي (كه براي آرد كردن گندم و جو به كار مي رفت) مي خواندند. اين شيوه اجرا امروز ديگر مرسوم نيست.

نمونه يك كردي

آي بنگر زعشقت چون شدم

سرگشته مجنون شدم ، آي

از جان و دل پرخون شدم

از من چرا رنجيده اي

رنجيدگان رنجيدان

از من گناه چي ديده اي ، آي نازين آي

آي ، سرراهم دو تا شد واي برمن

رفيق از من جدا شد واي بر من

رفيق از من جدا شد واي برمن

به غربت آشنا شد واي برمن

موتك (موتق)

موتك يا موثق ، آواز مخصوص مراسم عزا و سوگواري ، و در لغت همان مويه فارسي است. در گذشته زنان بلوچ تا 3 روز حق نداشتند در سوگ عزيزان از دست رفته گريه و زاري كنند. بنابراين موتك ، شعر هجايي گريستن و هق هق شكسته و فروخورده زنان سوگوار بود كه معمولا به طور گروهي خوانده مي شد و ابيات و ترجيع بند آن پي در پي بين دو گروه از خوانندگان يا آواز تنها و گروهي رد و بدل مي شد. اين شيوه اجرا نيز امروز منسوخ شده است.



نمونه يك موتك

من خود نيك مي دانم كه امر ، امر خداي رحمان است

اما چه كنم كه فقدان فرزند دلبند نرينه بسيار سنگين است

مي بيني كه ديوار مستحكم قلعه وجودم فروريخته و ويران شده است

ايل و طايفه تو درمانده و پريشان حال در سوگت نشسته است

مادر مقدس تو در غمت سوخته و كباب شده است

و هر پاسي از شب را نگران و سرگردان نشسته است

و خواهر براي برادر خود آشفته و شوريده است

زيرا به زمين افتادن و فقدان درخت خرماني نورسته خيلي ناگوار است

از اين رو به هر سو نظر مي افكنم ، گريه و زاري است

گواتي

گواتي يا گوات نوعي باد است كه در جسم انسان حلول مي كند و با مختل كردن تعادل روحي و جسمي او موجب بيماري اش مي شود. گواتي را مي توان با «زار» و «نوبان» در مناطق ساحلي خوزستان مقايسه كرد. اهالي اين مناطق و نيز مردم بلوچستان عامل اين بيماري را ارواح پليد و اجنه مي دانند و تنها موسيقي است كه مي تواند اين ارواح را از جسم بيمار خارج كند و سلامت او را بازگرداند. در مجموع حدود 15 تا 20 باد معروف در سواحل جنوبي ايران شناخته شده اند كه هر يك بنابر ويژگي خاص خود (مذكر يا مونث بودن، كافر يا مسلمان بودن) و چگونگي تاثير بر بيمار ، داراي افسانه يا سابقه تاريخي خاصي است و ابتلا به هر كدام از آنها با علائم مخصوصي همراه است . ذهل و سرود از سازهاي عمده در اجراي مراسم گواتي است. رهبري اين مراسم را گواتي مات يعني مادر گواتي به عهده دارد. از اين عنوان نبايد چنين استنباط كرد كه رهبري گواتي هميشه به عهده زنان است . بيشتر اوقات اين مراسم به وسيله مردها هدايت مي شود. رقص يا حركات يكنواخت و موزون جسماني كه بي شباهت به رقص خانقاه دارويش نيست، اصل جدايي ناپذير اين مراسم است . تكرار مداوم ريتم و ملودي مشابه ، موجب يكنواختي اين حرمات جسماني مي شود و بيمار را به خود آگاهي و خلسه مي برد و در نهايت او را به مرحله ناخوادآگاهي كامل و به خودي هدايت مي كند. اگر در اين مرحله باد بيمار خارج شود مجلس به پايان مراسم باز هم تكرار خواهد شد. گواتي مي تواند بنا به نوع و شدت و ضعف بيماري ، سه تا هفت و حتي چهارده شب ادامه يابد و هر شب حدود يك تا چهار ساعت به طول انجامد. اين مراسم اگر به وسيله مردان اجرا شود و يا شركت كنندگن در آن مرد باشند به آن دمال مي گويند و رهبر آن را خليفه مي نامند. برخلاف گواتي مردانه كه نمي تواند به وسيله خليفه زن رهبري شود گواتي زنانه را خليفه مرد مي تواند هدايت كند.

مراسم مالد در بلوچستان شبيه به مراسم خانقاه قادري سنندج است و تكرار پي در پي ذكر ، موسيقي و حركات موزون در آن حضوري مسلط دارد. هدف اصلي اين مراسم ،رسيدن به خلسه و بي خودي است. اين مراسم اگر چه امروز در حال فراموشي است اما بيشتر در مناطق ساحلي بلوچستان رواج دارد. سازهاي همراهي كننده مالد فقط انواع طبل و دف هستند. رهبر مراسم مالد نيز خليفه نام دارد كه گاه نوازندگي سما (دف) برعهده او است . مانند مراسم خانقاه قادري، رقص يا حركت يكنواخت جسماني و انجام كارهاي خارق العاده مانند فروكردن تيغ، كارد يا خنجر به اعضاي بدن بخشي از مراسم مالد است. به كسي كه اين اعمال خارق العاده را انجام مي دهد مستان مي گويند. ذكر و آوازهاي مالد به وسيله خليفه خوانده مي شود و دستيارانش كه چاووش نام دارند آن را تكرار مي كنند . با اين كه طرفداران مالد با گواتي مخالفند، مراسم مالد مي تواند به شكرانه شفا يافتن بيمار گواتي برگزار شود كه در اين صورت بيماران گواتي در آن شركت مي كند. مالد ممكن است گاهي نيز به علت نذورات برگزار شود. انجام اين مراسم معمولاً دو تا سه ساعت به طول مي انجامد.

آوازهاي مراسم عروسي و زايمان

در بلوچستان ، جوانان خيلي زود ازدواج مي كنند و بيشتر ازدواج ها بدون توافق پسر و دختر و بدون تصميم قبلي آنها صورت مي گيرد. دوران نامزدي معمولاً دو يا سه سال طول مي كشد. مراسم اصلي عروسي در سه شب برگزار مي شود. در دو شب اول عروس و داماد را در دو محل جداگانه به نام جل نگه مي دارند. لوري ها (نوازندگان) در اين مدت ترانه شاد نازنيك را كه در وصف عروس است مي خوانند و در منزل داماد هم آهنگ هايي در ستايش داماد اجرا مي شود. برخلاف مناطق ديگر ايران كه عروس را به خانه داماد مي برند در بلوچستان داماد را به خانه عروس مي برند و پس از گذشت يك ماه عروس و داماد به خانه داماد مي آيند و زندگي مشتركشان را آغاز مي كنند. معرو فترين آوازها و ترانه هاي مراسم عروسي و تولد در بلوچستان عبارتند از :

نازنيك : در لغت به معني ستايش و ستودن است و بيشتر در مراسم عروسي و زايمان و گاه به عنوان لالايي اجرا مي شود. بلوچ ها شش شبانه روز اول تولد فرزند را جشن مي گيرند و در اين چند شب در وصف كودك ، نازنيك مي خوانند. نازنيك هاي مخصوص نوزاد پسر به موضوع هايي مانند مردانگي ، دليري و جنگاوري اشاره دارد و نازينك هاي نوزاد دختر براي او عفت و وفا آرزو مي كند.

لارو و هالو : اين دو آواز هم به مراسم عروسي اختصاص دارند. لارو را در ششمين شب تولد نوزاد مي خوانند و به همين مناسبت به آن ششگاني هم مي گويند . هالو مخصوص مراسم حنابندان نيز هست.

شپتاكي : آوازهايي را كه به مناسبت تبريك تولد نوزاد و آرزوي سلامتي و آينده درخشان براي او مي خوانند شپتاكي مي نامند. بنا به اعتقاد مردم بلوچ ، اين آوازها سبب مي شوند تا زائو ناراحتي هاي ناشي از زايمان را فراموش كند و از لحاظ روحي و جسمي تقويت شود و همچنين ارواح پليد نتوانند به او و نوزادش آسيب برسانند. مراسم شپتاكي با توجه به استطاعت خانواده مي تواند از شش تا چهارده و حتي چهل شب پي در پي برگزار شود. آوازهاي شپتاكي بدون همراهي با ساز و به طور گروهي اجرا مي شوند.

سپت و وزبت : آوازهايي هستند كه در نخستين شب تولد نوزاد خوانده مي شوند ومضمون آنها ستايش و شكرگزاري از خداوند و بزرگان دين است.

صوت : اين آواز هم از آوازهاي مراسم عروسي است اما با توجه به مضمون شعر ، گاهي مي تواند بيان كننده فراق ، اندوه ، عشق ، وصل ، شادي و احساسات و عواطف ديگري هم باشد. نمونه هاي ملودي كه به عنوان صوت درموسيقي بلوچستان متداول است بسيار متنوع هستند به نوازنده و خواننده صوت ، سوتي مي گويند. سوتي در مراسم عروسي ، نامزدي ، ختنه سوران و جشن هاي ديگر كه معمولاً با پايكوبي همراه است شركت مي كند.

در مجموع مي توان گفت ملودهاي رايج در موسيقي بلوچستان . مانند رديف سنتي و موسيقي ساير نقاط ايران – نمونه هايي هستند كه قبل از اجرا در ذهن اجرا كننده به طور انتزاعي وجود دارند و به همين دليل قابليت تغييرپذيري آنها بسيار است. بيشتر قطعات موسيقي بلوچستان ، چه آنهايي كه متر آزاد دارند و چه آن هايي كه متر مشخص دارند، با مقدمه اي شروع مي شوند. اين مقدمه گاه آوازي يا تركيبي از سازي و آوازي است، گاه آن قدر طولاني است كه مي تواند بخش اول قطعه تلقي شود و گاه به صورت مقدمه سازي معرفي مي شود.

همان طور كه يادآوري كرديم موسيقي بلوچستان ، اصولاً موسيقي آوازي است اما قطعات ساز سيمرغ ، سازمار و مراسم لوا را مي توان موسيقي سازي بلوچستان دانست . لوا در اصل همان موسيقي دهل و سرناي رايج در بيشتر نقاط ايران است و به جشن وپايكوبي اختصاص دارد . در مراسم لوا دو تا سه دهل و يك تا سه سرنا شركت مي كند. يكي از دهل ها كه از بقيه بزرگ تر است روي سه پايه قرار مي گيرد و دهل كوچك تر را به گردن مي آويزند. لوا از كشورهاي عربي و آفريقايي به بلوچستان آمده است . در لوا حدود سي تا چهل نفر يا بيشتر در اطراف نوازنده دهل حلقه مي زنند، به پايكوبي مي پردازند و به آواز نوازنده دهل جواب مي دهند . متن آوازهاي لوا علاوه بر مفاهيم بلوچي ،گاهي حاوي كلمات افريقايي وعربي نيز هست.اين موسيقي ظاهراً به وسيله بردگان افريقايي كه پرتقالي ها خود به سواحل خليج فارس مي آورده اند به اين مناطق راه يافته است..

موسيقي سيستان وبلوچستان به دلايل تاريخي و جغرافيايي ، از جمله رفت و آمد و سكونت بلوچ ها در پاكستان و حضور موسيقي دانان بلوچ در مراسم و مجالس بلوچستان پاكستان ، تحت تاثير موسيقي پاكستان و شمال هندوستان است. اسامي بعضي از ملودي هايي كه در بلوچستان اجرا مي شوند، مانند اوه جمالو ، لهرو ، سندي ، ساز براهوئي و ساز تهلو، تعلق آن ها را به مناطقي خارج از بلوچستان نشان مي دهد. مثلاً موطن اصلي امبا (سرود درياها) هندوستان است. امبا را هنگام هدايت قايق ها از خشكي به آب مي خوانند. نوازنده دهل در جلو يك قايق مي نوازد و مي خواند و ساير جاشوها به آواز او جواب مي دهند . برخي از آداب و رسوم ويژه بنادر بلوچستان تحت تاثير فرهنگ هاي يوناني ، عربي ، افريقايي ، ايراني و هندي قرار دارند. علت اين تاثير پذيري را بايد در روابط تجاري بلوچ ها با اقوام ديگر و رفت و آمد كشتي هاي تجاري مناطقي مانند هند ، افريقا و خاورميانه به بنادر بلوچستان دانست.

منبع : http://www.balochonline.com
پیوست‌ها
تصویری از ملاکمال خان هوت
تصویری از ملاکمال خان هوت
molla-kamal-khan-hoot.jpg (14.05 KiB) مشاهده 4272 مرتبه

بازگشت به “عکس بلوچستان”