گپی کوتاه در باره ی " بحث و بيت "

پیام سیستانی شاعر، نویسنده ، روزنامه نگار و پژوهش گر می باشد.
در این انجمن به معرفی آثار پیام سیستانی به قلم خودشان پرداخته خواهد شد.

مدیر انجمن: payamsistani

payamsistani
★★★ نورچشمی ★★★
★★★ نورچشمی ★★★
پست: 94
تاریخ عضویت: شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۰, ۸:۱۱ ب.ظ

گپی کوتاه در باره ی " بحث و بيت "

پست خوانده نشده توسط payamsistani »


پیام سیستانی

بخش دوم
گپی کوتاه در باره ی " بحث و بيت "


بحث و بيت را بايستی يکی از زيباترين فرم های موسيقيايی سيستانی ناميد که قالب شعری آن سيتک ( دوبيتی ) و ساز همراه آن دايره است . هر چند بسياری از سيستانيان بدون دايره نيز بحث و بيت می کنند . سيتک و ساز دو همراه ديرين دلتنگی ها و شادباشی های سيستانيان بوده و هستند . دو بيتی يا سيتک را بايستی بنيادی ترين قالب شعری سيستانيان و دايره را اصلی ترين ساز مردمی ی آنان ناميد .هر قومی و ملتی نسبت به شرائط زندگی ، جغرافيايی و روحی خويش قالبی را که بتواند زبان دل و زندگی آنان باشد برمی گزينند و دل خويش را به او می سپارند تا " زبان حال " دلتنگی ها و شادباش های شان باشد . دو بيتی يا سيتک در سيستان چنين جايگاهی دارد . سازها نيز چنين سرنوشتی دارند و همپيوند با شيوه ی زندگی ، بافت جغرافيايی ، بافت فرهنگی ، شيوه ی کشت و برداشت و اقتصاد خانواده ی هر دياری هستند و هر سرزمينی نسبت به شرائط فرهنگی و جغرافيايی اش نوع ساز ، قالب شعری و حتا دستگاه موسيقيايی خويش را بر می گزيند .
با نگاهی به پيشينه فرهنگی مردم اين ديار و ميزان بهره گيری ی آنان از قالب های شعری و سازهای مختلف به نتايج جالبی می توانيم برسيم . برای نمونه از ميان قالب های شعری تنها دوبيتی ، رباعی ، شعرک های کوتاه و ريتميک و گاهی نيز چيزهايی شبيه مثنوی توانسته اند به زندگی خويش ادامه دهند و اين فرصت به قالب های ديگر داده نشده و يا به سخنی ديگر ، باقی قالب ها توان زندگی و ادامه ی حيات را در بستر فرهنگی گويش سيستانی نداشته و با روحيه ی فرهنگی سيستانيان هم سو نبوده اند . سرنوشت سازها نيز چنين بوده است .
اگر فرض کنيم که قرار است از ميان سازهای گوناگونی چونان ، قيچک ، رباب ، دهل ، سرنا و دايره ، يکی را برگزينيم که تمامی ويژگی های همه گيری را داشته باشد و روزانه بتواند با شادی ها و دلتنگی هايشان نيز هم زبانی کند ، بی گمان دايره پيروز اين ميدان می شود . زيرا دايره سازی قابل دسترس و ارزانی ست که تمامی ويژگی های ماندگاری و همه گيری را با توجه به زندگی سيستانيان دارد ، هم چنان که قالب دوبيتی به خاطر کوتاهی و تندی وزن ، هم نوايی و هم راهی با بسياری از دستگاه ها و لحن های موسيقيايی و سادگی زبان ، ظرفيت ماندگاری بيشتری نسبت به قالب های ديگر داشته است . . می دانيم که سازهايی چونان سرنا ، دهل ، رباب و قيچک ، سازهايی حرفه ای و تخصصی هستند و تنها در دست عده ای خاص که آن ها هم تنها در مراسم خاصی می نوازند نه هميشه و همه جا . هم چنان که قالب هايی چونان قصيده ، غزل و قطعه قالب هايی بوده اند که توان همسويی با طبقات فرو دست جامعه را نداشته اند و با روحيه ی سازی چون دايره سازگار نبوده اند.
سيتک و دايره را می توان جزيی از زندگی ی بيشتر سيستانيان بر شمرد . در بيشتر خانه ها با نقش های گوناگونی يافت و در هر سنی هم با آنان همدل شد . کم تر دخترکی ست که تا همين پيش تر ها دايره نمی نواخت و به بهانه ی دايره نوازی ، در خيال خويش سر بر شانه های دلبند خيالی خود نمی نهاد ، يا کمتر زنی را می توان يافت که رنج ها ، تلخکامی ها و نيز شادباشی های خود را بی هيچ گونه هراسی در گوش دايره با زبان سيتک نجوا نمی کرد . حتا مردها نيز سيتک و دايره را يار خويش می پنداشتند و پس از برگشتن از نيزار ، شکار ، گندم درو ، کشت و پاليز و.. تا نيمه های شب با زنان بحث و بيت می کردند . جالب تر اين که سيستانيان همين فرهنگ بحث و بيت را حتا با خويش به ترکمن صحرا نيز بردند تا آن جا نيز شب های دور و د راز غربت و زندگی را تاب آورند . انگار سيتک ، دايره و تيشه ياران ديرين آنان و تنهايی شان در درازنای تاريخ زيستن بوده اند . تيشه اگر برايشان ابزاری برای گذران زندگی و معيشت بوده است ، دايره و دوبيتی ، همدمی برای نپوسيدن و نمردن لای چرخ دنده های بی رحم زندگی و خشونت لجام گسيخته ی طبيعت . چنين است که می پندارم عمرسيتک ، دايره و تيشه در سيستان به بلندی عمر زندگی ، دلتنگی ها و شادمانی های اوست . شايد در کم تر جايی و کم تر قومی از اقوام ايرانی ، دايره چنين جايگاه و کارکردی داشته باشد .
بحث و بيت هميشه در سيستان با مصدر " کردن " و فعل " بکن " ، همراه است . فعلی که پيش از آنی که امری باشد ، خواهشی دوستانه و همدلانه است که سرشار از صميميت و شور است . حتا دايره و سازهای ديگر نيز بيشتر با اين فعل همراهند ، هرچند اين روزها با مصدر زدن نيز می آيند . بحث و بيت ، شيوه ای خاص ، با لحن هاي خاصی ست که معمولن نيز با واگفت های آشنا و قابل تکراری همرا هستند که گاه خود فرد و گاه جمع آن را تکرار می کنند . به گمان بنده ، بحث و بيت رجز خوانی های عاشقانه ای ست که گاه دو دلداده به بهانه ی بحث و بيت ، رازهای ناگفته ی خويش را وا گو می کردند تا از اين طريق به گوش يار او برسد . يا رجزی ست که سرگشته ای گمنام برای رويارويی با زندگی ، طبيعت و سنت می خوانده است . اين رجزخوانی ها در گذشته به چند طريق اجرا می شده است . برای بررسی ی آسان تر ، بحث و بيت را به دو بخش کلی تقسيم می کنيم . بحث و بيت های که بدون دايره اند و بحث بيت هايی که با همراهی دايره اجرا می شوند .
بيشتر بحث و بيت هايی که در هنگام کار کردن ، اجرا می شدند ، بحث و بيت
هايی بدون دايره بودند . در اين جا بحث و بيت کردن تنها برای لذت بردن نبوده است بلکه می توان آن را نوعی رويارويی با دشواری کار ، تشنگی ، گرسنگی و حس نکردن گذر زمان پنداشت . اين نوع بحث و بيت کردن ها معمولن بيشتر در هنگام " نی بری " ، "حصير بافی " ، " خولک پوست کردن " هيزم جمع کردن ،کاشت و برداشت ، لايه روبی رودخانه و نهر ها ، بافندگی ....و در ترکمن صحرا در هنگام وجين ، قوزه باز کردن های شبانه و... بوده است . معمولن يا دو به دو و يا به صورت گروهی اجرا می کردند و آنقدر ادامه می دانند تا يکی و يا گروهی تسليم گروهی ديگر می شد . در آغاز يکی به نمايندگی از گروهش دوبيتی ای را می خواند و بايستی گروه ديگر دوبيتی ای با همان مفهوم که به نوعی پاسخی به گوينده ی پيشين باشد را تکرار کند . به اين ترتيب اين هماوردی تا تسليم يکی از گروه ها ادامه می يابد .
بحث و بيت به همراهی دايره شور و نشاط بيشتری دارد . در اينجا هم ، دو طرف ، دو دايره را چونان دو پهلوان در دست می گيرند ، پهلوانی که نه برای کشتن کسی به ميدان می آيد و نه حقارت و خوار شمردنش . می آيد تا تنها خودش و دلش را به کرسی ی دلداگی بنشاند . او نه گرز بر فرق کسی فرود می آورد و نه شمشير ، تنها با ضرباهنگ دايره ای عاشق ، دفتر ناسروده ی دل سرگشته اش را به اين بهانه ورق می زند . سيستانيان دايره را دو گونه می نوازند . يکی " سر ْ دسی يا سر دستی " و ديگری " سر پايی يا رو پايی " . سر دسی معمولن بيشتر برای ريتم های آرام است و سرپايی يا رو پايی برای ريتم های تند تر . هرچند گاه برای تفنن با سرپايی نيز ريتم های آرام تری را می نوازند . در بحث و بيت ، بيشتر از شيوه ی " سر دسی " بهره می گيرند تا سرپايی .
بنده تا کنون دو گونه بحث و بيت با دايره را از نزديک ديده ام . يکی همان شيوه ی رايجی که دو نفر و يا دو گروه با انتخاب ريتم و " واگفتی " شناخته شده ، آن را اجرا می کنند و ديگری شيوه ی بسيار پرهيجان تر ، ريتميک تر و پر تحرک تری که همراه با حرکت کردن ِ ميدان داران ِ بحث و بيت کننده از نقطه ای به نقطه ای ديگر است . در اين شيوه دو نفر که قرار است بحث و بيت کننده باشند ، در دو سوی که معمولن در درازنای اتاقی ست دايره در دست ، روی زانو به گونه ای آماده باش می ايستند و پس از آغاز ِ بحث و بيت روی زانو به سوی ديگر اتاق در جهت مخالف هم حرکت می کنند و ضمن حرکت ، هم دايره می زنند و هم به نوبت بيت هايشان را می خوانند و تماشاگران نيز کنار ديوار ها آنان را همراهی می کنند . هنگامی که به انتهای اتاق رسيدند در همان حالت خواندن و نواختن ، دور می زنند . اين چرخه آنقدر ادامه می يابد تا يکی از نفس بيفتد و ديگری قهرمان ميدان دايره و دل شود .
تصویر

بازگشت به “انجمن ادبی پیام سیستانی شاعر، نویسنده و روزنامه نگار”