صفحه 1 از 1

غزلی از دهه ی هفتاد

ارسال شده: چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۵:۱۷ ب.ظ
توسط payamsistani
اسماعيل...


تصميم دارم با خدا فاميل باشم
زير قدم های تو اسماعيل باشم

با آنکه بايد تيشه بر فرقم بکوبم
بگذار فرهادی برای ايل باشم

گفتم که از امروز بايد تا هميشه
شأن نزول ِ حضرت ِجبريل باشم

ای عشق با وِردی که خواندی می توانم
پايان ِکارِ صور ِاسرافيل باشم

ديگر نمی خواهم به گوش ناودان ها
حتی وصيتنامه ی قنديل باشم

اما اگر امر تو باشد می توانم
سنگ ِ غريبِ گورِ عزرائيل باشم

يا در شبی بر شانه ی آدم ترين گل
تابوت ِباران خورده ی هابيل باشم

ای حضرت ِاسطوره ، آيا می توانی
کاری کنی تا سهمی از انجيل باشم ؟

* * *
" قتام ِويرانگر " به نام عشق، بگذار
پيغمبری در سال ِعام الفيل باشم.


Re: غزلی از دهه ی هفتاد

ارسال شده: شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۱۲:۱۵ ق.ظ
توسط mis
زیبا بود :arrow:

Re: غزلی از دهه ی هفتاد

ارسال شده: دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۱۱:۴۲ ق.ظ
توسط aminnoura
روز به روز بهتر از دیروز.
ماشالله. من که هنوز تو کف اون فرض های پیام سیستانی هستم.
واقعا زیبا بود.

Re: غزلی از دهه ی هفتاد

ارسال شده: دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۱۲:۵۷ ب.ظ
توسط Parand

چقـــــــــــــــــــــــــــــــــدر دل نشين

سپاس پيام بزرگوار
:)

Re: غزلی از دهه ی هفتاد

ارسال شده: سه‌شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۳:۰۴ ب.ظ
توسط hoorieh
واقعا قشنگ بود

Re: غزلی از دهه ی هفتاد

ارسال شده: جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۹۱, ۱۱:۲۹ ب.ظ
توسط علی اکبر هاشمی
بسیار عالی بور ای ول

Re: غزلی از دهه ی هفتاد

ارسال شده: پنج‌شنبه ۷ آذر ۱۳۹۲, ۸:۰۶ ق.ظ
توسط SAR GOOL
:ugeek: