کشیده است دست پریشانی ام
خط یادگاری به پیشانی ام
دل ساده ام دیر وقتی است دیر
که من ساکن شهر ویرانی ام
و این جامه های دروغین حرف
نپوشانده معنای عریانی ام
بهای بهار جوانی چه بود ؟
به جز سال های پشیمانی ام
من آن بغض دریایی ام در کویر
که دیری ست در خویش زندانی ام
فرو رفته در بغض مرداب ها
چو تعبیر یک خواب طو لانی ام
شعر
مدیر انجمن: razie.h.t
- Admin
- سفرنامه های سیستان و بلوچستان
- پست: 856
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۶, ۶:۵۱ ق.ظ
- جنسیت: مرد
- معرفی بیشتر: من نه سیستانیم و نه بلوچستانی ، من سیستانی و بلوچستانیم.
ما کاربران سرزمین دریا و کویر(فارس و بلوچ و شیعه و سنی و ... )فارغ از نژاد ومذهب ، تنها به رشد سرزمینمان می اندیشیم.ما تصمیم گرفته ایم پایگاه اطلاعات تخصصی سیستان و بلوچستان را بسازیم و در این راستا دست همه ی دوستان جدید را برای همکاری به گرمی می فشاریم.مهر ، محبت ، دانش و تخصص خود را از سرزمینمان دریغ نکنیم. - محل اقامت: همه جای استان سیستان و بلوچستان
- تماس:
Re: شعر
زیبا بود ، حضورتان را در تالار سرزمین دریا و کویر تبریک می گویم ...من آن بغض دریایی ام در کویر
که دیری ست در خویش زندانی ام
((موج ها را کسی به صف کرده ست
موج ها ياغيان دريايند
باز دريا دوباره کف کرده ست))
سه کایی از پیام سیستانی
اگه لاگین هستی کلیک کردن بر روی دکمه ی "ارسال تقدیر" (همین زیر) هیچ کاری نداره زودباش کلیک کن دیگه ... موج ها ياغيان دريايند
باز دريا دوباره کف کرده ست))
سه کایی از پیام سیستانی