شعر طنز جوان دیروزی

[hawashi]

یاد دورانی که ما هم حال جفتک داشتیم

روغنی بر سر کلاهی دودی عینک داشتیم

فصل تابستان نه گرمایی به ما تاثیر داشت

چون شنا در آب را مانند اردک داشتیم

خرسواری بود بر ما بنز دوران قدیم

ما کجا خودرو به زیبایی آچ بک داشتیم

هم خسو بود و کودّّّّی بود وبس فریادها

چون که با دوغ تروش جالیز وپشمک داشتیم

در زمستان کشک بود و فلفل و اجیزکی

وای بر ما اشتهایی بهر چلبک داشتیم

شب نشینی بودو قلیان بود و حرف دلنشین

نیش دندان بهر هضم نان و زردک داشتیم

مسکه و آمورگ بود و روغن گاو عمو

سفره صبحانه را با نان و بورک داشتیم

ای جوان قرن حاضر بس کن این چیپس وپفک

ما پیاده چابهار از راه میلک داشتیم

حواشی

(خسو وکودی دو ورزش محلی استان سیستان وبلوچستان
پشمک : جالیز در زبان محلی . اجیزک : غذای محلی
مسکه : روغن حیوانی در زبان محلی آمورگ : تخم مرغ در زبان محلی
بورک : نان محلی که با سبزی پخته می شود.)

[Rahshoon]

شعر زيباييه. ممنون كه معني كلمات را گذاشتيد.

[Admin]

جناب آقای حواشی حضور شما را در سایت سرزمین دریا و کویر ارج می نهیم.خوش آمدید
شعر زیبایی بود
جوونم جوونای قدیم

[Goche Sisto]

شعر زیبایتان را که سرشار از عناصر بومی سیستان بود در سایت خبری سیب پرس درج کردیم : اینجا