صفحه 1 از 1

طنز: خواب شيرين

ارسال شده: سه‌شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۰, ۸:۰۴ ق.ظ
توسط hawashi
ظهر خوابيدم ولي يك خواب حيران ديده ام

سفره اي پر رنگ و رو با مرغ بريان ديده ام


آب بود و چشمه بود ورودهايي با خروش

واي برمن چون كه سيل و ابرو باران ديده ام

روشنايي بود و برق و لامپ هايي بس بلند

لامپ مهتابي به حد ماه تابان ديده ام

گوشي ماهواره اي بود ونمابر بود وزنگ

من زتفتان كوه خواجه را نمايان ديده ام

ترسم از اين است چون هربار خوابي ديده ام

هرچه در خواب آمده بر عكس آنان ديده ام

ناگهان زنگي صدا زد جستم از نالين خواب

پشت در شايد كسي را نقش ميهمان ديده ام

چشم خواب آلوده رفتم تا گشايم درب را

اي شگفتا قبض هااندازه طول خيابان ديده ام

قبض آب وبرق آمد خواب من تعبير شد

هر خوشي در خواب ديدم اين پريشان ديده ام

باز شكري گفته ام باري وزير نفت را

گاز را هرگز نياور چون كه اينان ديده ام

چون اگر گاز آيد وقبضي به دنبالش روان

من كجا گاز خليج وگاز لاوان ديده ام

يا خر استان ما از كرگي هم دم نداشت

من الاغ خويش را بي دم وپالان ديده ام

Re: طنز: خواب شيرين

ارسال شده: چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۰, ۲:۱۱ ق.ظ
توسط salam
عالی بود استاد حواشی گرامی