خاستگاه قومي ووجه تسميه ريگي : اولين باردرتاريخ بيهقي به نام اين طايفه برمي خوريم ، جائي كه بيهقي درموردجنگ پسران معدان والي مكران برسرجانشيني پدر و پناه بردن يكي ازآن ها به سلطان مسعودغزنوي مي نويسد : مكراني چون خبر اين لشكرها و برادر بشنود ، كارجنگ بساخت و پيادهیي بيست هزاركيچي وريگي ومكراني وازهرناحيتي وهردستي فرازآورد ( بيهقي : ص 244 ) ريگي ها بنا به قول مهرالله خان ، سردار اين طايفه ازبازماندگان طايفه اصلي بلوچ يعني رندهستند ، وخودرا از اولاد و احفادچاكر پسرشيهك ميدانند ، كه ازمفاخرتاريخ بلوچ است (يادداشت هاي مؤلف ازمصاحبه بامهراللهخان درسال 1356) رندها پيش ازحملهی مغول درمنطقه ايرانشهر وبمپورساكن بودهاند ، و بعد به دادر(dâdar)وسيبي كه نزديك كويته است ، مهاجرت مي كنند ، درآن جا چاكر رهبرآن ها قدرت ميگيرد و زندگي بلوچ را بنياني نومي گذارد(¡xxDames,.)، بلوچها شعري به مضمون زيردارندكه : دشت دادر وسيبي دلمنه دوستنت هه دورنت شه ، تركاني هبي ليا
- dâdaro sibi damenâ dustent he durent ša- torkâni habiliyâ
ترجمه : دادر و سيبي را دوست دارم ، چون كه ازمنطقهی تركان دور است
(جانب اللهي ، 1375 ص 60) اين مهاجرت در اوايل قرن شانزدهم ميلادي انجام شده و علت آن راهم سخت گيري و تضييقات مغولها دانستهاند وظاهراً تصنيفات بلوچ ها درهمين تاريخ ساخته شده است ( سايكس ، ص 138) برخي هم تاريخ اين مهاجرت را درحدود650 هجري نوشتهاندوميرسهراب دودایي رانيز ازهمراهان ميرچاكر ذكركرده ، وديره غازي خان واسماعيل وفتح خان منسوب به پسران سهراب مذكور دانسته اند (مخبر، ش 5 ، ص 8-57 ) بنابه قول تاريخ شفاهي واسناد قببله اي ميرچاكردرسيبي اقامت ميكند( سايكس محل مقبره ميرچاكر رادرسنغر واقع درناحيهی منتگمري نوشته است ص 138) وپسرش شهدادخان به ايران برمي گردد ، كه ريگي هاي نتوزئي ازنسل او هستند ، بوآلان سرسلسلهی طايفهی ريگي پسر ميراحمد و او پسر نتوخان واو پسرحسن خان واوپسرشهدادخان بوده است ( يادداشت مؤلف )درسند شماره( 1) كه رونوشتي ازسنداصلي مربوط به دوره زندگي بوآلان درزمان نادرشاه است ، ازمرادخان به عنوان سرايل نتوزهي ريگي اولادي ميرحسن شهدادنام مي بردكه تأييدي براين ادعاست ، به نظر تيت "قبايل بلوچ كه به علت ظلم وستم صاحبان تركشان زمين ها را رهاساختند ، رندهاي اصلي به شمار مي روند ، واينان رادرزبان بلوچي" رندكت ها" ميگويند ، ريگي هاي جلك وماشكيل شامل همين ترك كنندگان زمين اند ، بنابراين خودشان رارندبه حساب مي آورند ، چنين به نظرمي رسد ،كه رندها داراي يك اهميت سياسي بوده اند" ( تيت ، ص 322) وجه تسميه اين قبيله به ريگي گويا اززندگي كردن درريگ زارهاي خاران گرفته شده است ( ناصح ص69) بنا به قول سردارمهرالله خان سابق الذكرهنوزمنطقه اي به نام "ريگي" كه منشأنام اين طايفه است ، بين ماشكيدوخاران وجوددارد( يادداشت هاي مؤلف )
(جانب اللهي ، 1375 ص 60) اين مهاجرت در اوايل قرن شانزدهم ميلادي انجام شده و علت آن راهم سخت گيري و تضييقات مغولها دانستهاند وظاهراً تصنيفات بلوچ ها درهمين تاريخ ساخته شده است ( سايكس ، ص 138) برخي هم تاريخ اين مهاجرت را درحدود650 هجري نوشتهاندوميرسهراب دودایي رانيز ازهمراهان ميرچاكر ذكركرده ، وديره غازي خان واسماعيل وفتح خان منسوب به پسران سهراب مذكور دانسته اند (مخبر، ش 5 ، ص 8-57 ) بنابه قول تاريخ شفاهي واسناد قببله اي ميرچاكردرسيبي اقامت ميكند( سايكس محل مقبره ميرچاكر رادرسنغر واقع درناحيهی منتگمري نوشته است ص 138) وپسرش شهدادخان به ايران برمي گردد ، كه ريگي هاي نتوزئي ازنسل او هستند ، بوآلان سرسلسلهی طايفهی ريگي پسر ميراحمد و او پسر نتوخان واو پسرحسن خان واوپسرشهدادخان بوده است ( يادداشت مؤلف )درسند شماره( 1) كه رونوشتي ازسنداصلي مربوط به دوره زندگي بوآلان درزمان نادرشاه است ، ازمرادخان به عنوان سرايل نتوزهي ريگي اولادي ميرحسن شهدادنام مي بردكه تأييدي براين ادعاست ، به نظر تيت "قبايل بلوچ كه به علت ظلم وستم صاحبان تركشان زمين ها را رهاساختند ، رندهاي اصلي به شمار مي روند ، واينان رادرزبان بلوچي" رندكت ها" ميگويند ، ريگي هاي جلك وماشكيل شامل همين ترك كنندگان زمين اند ، بنابراين خودشان رارندبه حساب مي آورند ، چنين به نظرمي رسد ،كه رندها داراي يك اهميت سياسي بوده اند" ( تيت ، ص 322) وجه تسميه اين قبيله به ريگي گويا اززندگي كردن درريگ زارهاي خاران گرفته شده است ( ناصح ص69) بنا به قول سردارمهرالله خان سابق الذكرهنوزمنطقه اي به نام "ريگي" كه منشأنام اين طايفه است ، بين ماشكيدوخاران وجوددارد( يادداشت هاي مؤلف )
قلمروطايفه ريگي:سايكس مي نويسد : از ايلات معروف ديگر خاش"ركي" مي باشد (سايكس:163) كه ساكن جبال گواركوه وجلگه گالانگورهستند ( همان : 168 ) هنري فيلدمي نويسد : قبايل ريگي درناحيه اي بين دامنهی شمالي كوه تفتان تاهلمندسكونت دارندوبه سه شعبهی عمده تقسيم مي شوند ، كه فقط ناتوزئيهاساكن دائمي سرحدمي باشند، اين گروه شامل 500 تا600 خانوارومالك گلههاي بزرگ گوسفند و بزاست ، مركزعمدهی آنها لاديس است ،كه حدودآن عبارت است : ازسمت مغرب خط دزداب شورگز وازسمت جنوب خط شورگز- كوه تفتان ، ريگ ملك وازشمال شرقي بلوچستان انگليس(فيلد : 242) طايفه ريگي ازگوهركوه ، درخاش ، تاريگ ملك درمرز ايران و پاكستان مستقرند ، پيش از اين عموماً دامدار بودهاند ، و از جنوب تاخاش و ازشمال تا زاهدان مي رفتند ، زمستان نيز در دامنه هاي تفتان مستقر مي شدند و با گلههاي بزخود در زاغههاي دامنهی كوه منزل ميكردند ، وميشها را به "سربر"و"شورك" كه گرم تر بود ميبردند و در داخل سياه چادر نگهداري ميكردند( جانباللهي ، 1375 ، ص 61)پراكندگي عشايركوچنده ريگي به شرح زيراست : شهرستان زاهدان دربخش مركزي : دهستانهاي چشمه زيارت وحرمك ، دربخش ميرجاوه : دهستان هاي تمين و لاديز ، دربخش نصرت آباد : دهستان كورين و درشهرستان خاش در بخش مركزي : دهستانهاي اسماعيل آباد ، ايرندگان پشتكوه وسنگان ودر بخش نوك آباد : دهستان هاي اسكلآباد ،تفتان، گوهركوه و نازيل( مركزآمارايران ،1377 ، صص 94- 91 ) عشايراسكان يافته نيز درخاش و زاهدان مخصوصاً درميرجاوه بيشترين تمركز را دارند به طوري كه ازكل منطقه ميرجاوه به استثناي تمين كه مقرطايفه كردوشهرك ريگ ملك و لولوكدان وچندروستاي انده كه متعلق به طايفهی گمشادزئي است ، درسايرنقاط آن تيره هاي مختلف ريگي زندگي مي كنند (جانب اللهي ، 1375 ، ص 64)
درسيستان نيزتعدادي ريگي زندگي مي كنند ، به نقل ازاحياء الملوك آمده است كه ريگي ها ازجمله طوايف سرحدي محسوب مي شوند، طايفهی سرحدي متخصص رديابي است كه امروزه در روستاهاي حسينا ، سياه مرده و ده لطف الله ، ده شيخ علي وسرحدي سكونت دارند( رئيس الذاكرين ، ص 67و87) جدبراهوئي ها به نام حمل(hamal)كه سه پشت جلوتربوده ريگي هاراكه توسط ميرهاي خاش بيرون رانده شده بودند ، تحت حمايت مي گيرد ( يادداشت هاي سال 72)
ساختاراجتماعي: كوچكترين واحداقتصادي اجتماعی دراصطلاح ريگيها" رند"
(rand)نام دارد ، كه مترادف آن "پد"(pad) است. "رند"و"پد"درواقع به معني فرزندوفرزندزادگان است ، افرادي كه تاشش پشت داراي نياي مشترك باشند يك شلوارمحسوب ميشوند، " شلوار"معادل تيره است . ازمجموع چندتيره ياشلوار"كوم"(kowm)( همان قوم است با تلفظ بلوچ ) به وجودمي آيد ، كه درسال هاي اخيراصطلاح طايفه جايگزين آن شده است. باتوجه به نمودار خويشاوندي بچهها ونوههاي تاج محمدخان از رند او و شلوار ياتيره نتوزئي و از"كوم "ريگي هستند( جانب اللهي ، 1375 ، ص 65) .
(rand)نام دارد ، كه مترادف آن "پد"(pad) است. "رند"و"پد"درواقع به معني فرزندوفرزندزادگان است ، افرادي كه تاشش پشت داراي نياي مشترك باشند يك شلوارمحسوب ميشوند، " شلوار"معادل تيره است . ازمجموع چندتيره ياشلوار"كوم"(kowm)( همان قوم است با تلفظ بلوچ ) به وجودمي آيد ، كه درسال هاي اخيراصطلاح طايفه جايگزين آن شده است. باتوجه به نمودار خويشاوندي بچهها ونوههاي تاج محمدخان از رند او و شلوار ياتيره نتوزئي و از"كوم "ريگي هستند( جانب اللهي ، 1375 ، ص 65) .
تيره هاي ريگي: طايفه ريگي تيره هاي مختلفي دارد كه مهمترين آن ها به شرح زيراست :
ا- نتوزئي 2- بهادين زئي 3- شاهي زئي 4- ميركازئي 5- ميربلوچ زئي 6- عيسي زئي 7- بهادرزئي 8- سالارزئي 9- شنبه زئي 10- ارباب زئي 11- بولاك زئي ( شاخهاي از نتوزئي) 12- ملازئي 13- كرم زئي 17- عبدالله زئي 15- ترشابي ( بلوچ فارسي زبان ) 16- هاشمزئي 17- كلندرزئي 18- نوتي زئي
تيره ها وطايفههاي وابستهاي نيزهستند ، كه ازقديم باريگيها بودهاند و عبارتند ازمحمودزئي ، براهوئي ، سهراب زئي ،تمنداني، شهليبر و مرادزئي كه تيرهاي از گمشادزئياند ( جانب اللهي ، 1375 ، ص 65) ، "عدهاي ازطايفه ريگي نیز در پاكستان ساكن ميباشند وخودراريگي اصيل ميدانند"( ناصح ، ص69)درماشكيدپاكستان نيز تيره هائي ازطايفه ريگي زندگي مي كنند ،كه هنوزارتباط خودرا باريگي هاي ايران حفظ كرده اند ، اين تيره ها عبارتنداز : 1- سابق زئي 2- باهوت زئي 3- ابراهيم زئي 4- گنگوزئي 5- نصروئي 6- مرادزئي ، 7- جانوخان زئي 8- احمدزئي 9- بونگرزئي 10- مندوست خان زئي 11- ملازئي 12- وگارزئي 13- عيسي زئي
ريگي ها واحداجتماعي اقتصادي ديگري به نام "هلگ" نيزدارند كه ازتجمع گروه هاي انساني كه درهدف مشتركند ، ولي درنسب ممكن است ، مختلف باشند به وجود مي آيد ، مسكن عشاير كوچرو پلاس ( سياه چادر) است ، وهلگ مجموعه چند پلاس راگويند ،كه يك اردوگاه راتشكيل مي دهد ، و معمولاًبه نام بزرگ و ريش سفيد آن نام گذاري مي شود ، واژه هلگ رابه زن نيزاطلاق مي كنند ، مثل آنچه در بين روستائيان محجوب فارسي زبان معمول است ، وقتي كهبخواهندازهمسرخوديادكنند ميگويند خانه ، ومنطورشان در واقع زني است كه درخانه زندگي ميكند ، روستائيان بلوچ نيز واژه "گس" يعني خانه را درهمين معني به كارمي برند