سیستان شهر سوخته ای برای افتخارآیندگان!

شرح سفرنامه هابه مناطق مختلف سیستان وبلوچستان
سفر به شهرهاو روستاهای دور افتاده و...
به همراه تصاویر دیدنی

مدیر انجمن: Admin

sheikh
₪₪₪ کاربر نیمه فعال ₪₪₪
₪₪₪ کاربر نیمه فعال ₪₪₪
پست: 13
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۷ تیر ۱۳۹۰, ۱۱:۵۱ ق.ظ

سیستان شهر سوخته ای برای افتخارآیندگان!

پست خوانده نشده توسط sheikh »

سیستان شهر سوخته ای برای افتخارآیندگان!
نویسنده: محمدعلی شیخ - ۱۳٩۱/٦/٢۸
براساس تجربه وبا توجه به تعدادهمراهان قطار را بهترین وسیله سفر 1600 کیلومتری می دانیم.ساعت 6 بعدازظهرایستگاه راه آهن تهران.نگرانی از لغو پرواز،استرس،خستگی رانندگی طولانی با وسیله شخصی وهمه مارا مجاب کرد تا این پدیده جدید را بیازماییم هرچند این نیز خود حرف وحدیثها داشت اما در عمل لذت بخش بود.کاشان ،یزد،کرمان...کمی استرس داریم طوفان وشنهای روان در پیش است.بم،فهرج وحالا شوره گز،ایستگاهی در قلب کویر،چشمها رابایدشست جور دیگر باید دید.امواج زیبای شنهای روان از دورنگاه شیشه قطارزیبایی خاص دارد که ناخودآگاه به یاد امواج سواحل می افتی ویکبار ازمدیترانه تا عمان واز خلیج فارس تا خزر را تجسم می کنی.ودر کنارم کودکی که به تقلید از من پرده را کنار می زند تا طبیعت زیبا را مشاهده کندواعتراض به مادرش که چرا از دیدن طبیعت زیبا محرومش می کند!.سرمای قطار در قلب کویر در یک ظهر تابستانی وتماشای امواج شن فوق العاده لذت بخش است .از دشت شنهای روان به آسانی عبور می کنیم وغروب خورشید را در رشته کوههای اطراف زاهدان به تماشا می گیریم. کوههایی که با دره های زیبا و جاری بودن آب وفضای سبزنه تنها چشمانت راخیره می کند بلکه نورایمان به عظمت پروردگارت رادر درونت زنده می کند وسرانجام با گذشت 24 ساعت قدم به ایستگاه راه آهن زاهدان می گذاریم .ایستگاهی که یادآور راه ابریشم است وتورا به خاور دورمتصل می سازد ،شاهراه غرب وشرق آسیاوفراتر ازآن خط اتصال قاره آسیا واروپا.[/CENTER DIR]
به شهر زاهدان خوش آمدید جمعیت 800000نفر!زاهدان را تهرانی کوچک میدانند زیرا ازهمه اقوام ایرانی درآن حضور دارند ، در محاصره کوههاست ودرجه هوای آن با تهران یکی است وشاید کمبود آب وفضای سبزباعث همین مقدار گرماست چون شبهای آن خنکتر ازتهران است.[/CENTER DIR]
پس از یک شب استراحت در زاهدان عازم محل اصلی سفر می شویم.سرزمین سیستان. دشتی وسیع در شمال استان که روزگاری به انبار قله ایران معروف بوده است.فاصله تقریبی 200 کیلومتری تا مرکزسیستان یعنی شهر زابل را با خودروی شخصی عازم می شویم.تقریبا یک سوم مسیر شمال زاهدان یعنی جاده زاهدان به زابل، بیرجند ومشهد کوهستانی است وپس از رسیدن به دوراهی زابل وحرکت به این منطقه دشتی وسیع (دشت سیستان)چشمانت را می نوازد.[/CENTER DIR]
24سال از اولین وآخرین سفرم به منطقه می گذرد وهمراهانی که نقل خاطرات دیگران را در ذهن مرور می کنند،جدال در تاسوکی[/CENTER DIR]
فیلمی که سالهای دور بر پرده سینماهای تهران خودنمایی می کرداما به تاسوکی شهرتی نداد تا مردم با خاطره ای متفاوت تاسوکی را به یادگار بسپارند.تاسوکی کویری سوزان با پهنای وسیع که سالها تشنه آب بود ولی با خون سیراب شد، خون مظلومانی که فقط می توان گفت به کدامین گناه؟ از جاده خارج می شویم ودر کنار یادمانشان اندکی تامل وعرض ادب واحترام می کنیم.وسپس ادامه مسیر می دهیم. پس از طی مسافتی در سمت چپ جاده با فاصله ای اندک
شهر_سوخته
[/CENTER DIR]
،شهری که توصیف آن خارج از این مقوله است خودنمایی می کند،شهر جدید رامشار،توربین بادی که مراحل آزمایشی را طی می کند ونهایتا با فاصله ای نه چندان دور تنها عارضه وارتفاع دشت سیستان کوه خواجه با عشوه گری چشمانت را به خود جلب می کند که ناگاه مجسمه یعقوب لیث ورودت را به شهر زابل،شهررستم، پهلوان اسطوره ای ایران خیر مقدم می گوید وتوبا تماشای شهرناخودآگاه قصه های شاهنامه را یکبار دیگر مرور می کنی واز خود می پرسی این بار چه کسی دررساندن نوش دارو تعلل کرده است؟[/CENTER DIR]
خوش قدم بودن را در 24 ساعتی که در شهر هستیم بارها می شنویم .درجه حرارت درماه آخر تابستان مناسب است واز طوفان شن خبری نیست پس عزم سفر می کنیم ،سفریبه هامون[/CENTER DIR]
،نامی آشنا در تاریخ ،جاده فرودگاه را به سمت شهرستان هیرمند طی می کنیم وپس از مسافتی به سمت شمال تغییر مسیرمی دهیم تا به بخش قرقری می رسیم جایی که خشکسالی همه جا سایه افکنده وخبری از کشت وزرع ودام نیست ودر این دوردست ترین نقطه خاک جمهوری اسلامی مرزنشینان ومرزبانان یارو یاوری جز خدا ندارند.مردمی که می توانند براحتی عزم سفر کرده ومثل هزاران حاشیه نشین دیگر به شهرهای بزرگ پناه آورند!اما در تعجبم وقتی پاداش مرز نشینی ومرزبانی جز آه وناله چیزی نیست چرا معامله بی حاصل می کنند![/CENTER DIR]
شرق سیستان،در حاشیه دریاچه هامون وهم مرز با کشور افغانستان دو شهرستان هیرمند و زهک قرار دارند.ما ادامه سفرمان را از نقطه شمالی دریاچه هامون وحوزه شهرستان هیرمند که بیش از 40 کیلومتر با زابل فاصله دارد شروع می کنیم نقطه مرزی گمشاد که بازارچه آن تعطیل است وسپس تخت شاه،تا هرکجا که افق دید کار می کند هامون را مشاهده می کنیم جز خشکی چیزی نمی بینیم .در حاشیه هامون وجاده های پیرامونی کماکان درختان گز خودنمایی می کنند.وجود قایقهای به پهلو خوابیده در کنار روستاها،نهرهای ترک خورده اطراف آنها وگزهای مقاوم همه با تو سخن می گویند.به مسیر ادامه می دهیم از تخت شاه به سمت جنوب راه منتهی به مرکز شهرستان هیرمند را درپیش می گیریم روستاهایی خالی از سکنه که شنهای روان آنهارا احاطه کرده است. در سمت چپ دیوار مرزی خودنمایی می کند دیواری به ارتفاع 4مترکه کل نقطه مرزی منطقه را احاطه کرده ودولت آن را برای امنیت منطقه مفید وموثر می داند اما مرزنشینان آن را خارچشم خود می دانند!می گویند تنها امیدشان با وجود خشکسالی های پیاپی مبادله کالا در منطقه بوده بگونه ای که اجناس خارجی دربازارسیستان به وفور یافت می شده امادرنگاه دولت قاجاق سوخت وکالا در نقطه مرزی هرچند برای مردم منطقه منافع داشته اما به ضرر اقتصاد مملکت بوده ولی بنظر میرسد دولتمردان باید راه کار قانونی را برای مردمی که با وجود خشکسالی چاره ای جز تجارت ندارند باز کندبویژه در کشوری مانند افغانستان که نیازمند کالای ایرانی است ومتقابلانیاز ما به کالای شرق آسیا.[/CENTER DIR]
وارد شهرهیرمند می شویم مبلمان شهری خوبی داردبنظر می رسد رشد وتوسعه همگون وخوبی را شروع کرده است از شهر فاصله می گیریم هرچقدر به سمت جنوب حرکت می کنیم دشت حال وهوای بهتری پیدا می کند آثار وجودی هیرمند خودنمایی می کند بگونه ای که گاه سرسبزی شمال کشور درذهنت تداعی می شود.به بازارچه مرزی میلک می رسیم بخشی از جاده ابریشم که بافاصله 35 کیلومتری تا شهر زابل اتوبان شده وخودروهای تراتزیت به کشور افغانستان ازآن تردد می کنند.پس از عبور ازاین نقطه به شهرستان زهک می رسیم.تنها منطقه سرسبز باقی مانده در منطقه سیستان که در کنار مدخل ورودی هیرمند وچاه نیمه ها قرار دارد.چاه نیمه ها در منطقه سیستان محلی برای ذخیره آب ومشابه سد است ودر حال حاضر کل آب شرب منطقه سیستان وشهر زاهدان از همین طریق تامین می شود.پس از گذر از بخش سر سبز جزینک سفر یک روزه ما به منطقه سیستان خاتمه می یابد وبه شهر زابل باز می گردیم.[/CENTER DIR] [CENTER DIR=RTL]دانشگاه مستقل زابل با وجود رشته های تحصیلی مختلف،فرودگاه وپرواز مستقیم به شهر زابل،جاده های آسفالته وآب شرب لوله کشی روستاهای باقی مانده شایدروزنه امیدی برای چند صبای دیگر باشد،اما تشنگی منطقه سیستان وخشکسالی پیاپی وخشک شدن دریاچه بزرگ هامون نه تنها باعث برهم خوردن اکوسیستم منطقه شده بلکه ادامه حیات را برای هرگونه جانداری در منطقه غیر ممکن کرده است.سیستان به روایتی 10سال نزولات آسمانی مناسب نداشته،آب هامون بدلیل کم لطفی کشور همجوارخشک شده،کشاورزی نابود،نژاددام و گاومعروف سیستانی از بین رفته،صیادی وصنایع مرتبط افسانه شده ...آیا روستاهای مخروبه رامی توان دوباره آباد،صنایع مرده را زنده ومردم گریزان از منطقه را باز فراخواند؟ نه [/CENTER DIR] [CENTER DIR=RTL]بگذارتا بازحکایت نوش دارو بعداز مرگ سهراب افسانه شودوسیستان شهر سوخته ای باشد برای افتخار آیندگان.[/CENTER DIR]

بازگشت به “سفرنامه های سیستان و بلوچستان”