بر سر اسناد و آثار تاریخی سیستان چه آمد

مباحثی پیرامون نژاد و فرهنگ تاریخی سیستان
آشنایی با فرهیختگان و علمای سیستانی

مدیر انجمن: matashfaraz

آواتار کاربر
aminnoura
ادبیات و فرهنگ سیستان
ادبیات و فرهنگ سیستان
پست: 752
تاریخ عضویت: جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۱:۵۷ ب.ظ
محل اقامت: سیستان
تماس:

بر سر اسناد و آثار تاریخی سیستان چه آمد

پست خوانده نشده توسط aminnoura »

در باره این خاک مقدس کتب تاریخی متعددی نوشته اند و نویسندگانی چون ابو عبداله از راویان حدیث و ابو محمد و امیر محمد ابن مبارز و محمود ابن یوسف اصفهانی و مولف تاریخ سیستان و ملک شاه حسین ابن غیاث الدین محمد ، کتابهائی در این باره نوشته اند .

از آنجائیکه این سرزمین از دوران باستان تا امروز گرفتار کشمکشهای سرحدی و حمله اقوام تورانی و مغول و تیموری و اوزبک و غز و افغان بوده و پیوسته علیرغم اینکه نوک تیز پیکان حمله به دشمنان بوده در مواقع مقتضی سپر دفاعی جنگاوران میهن نیز بوده است و در واقع میدان کارزار قدرتها بوده حکومت های مرکز ی کمتر توانسته است به عمران و آبادانیهای آن برسد . و در پی این کشمکشها اکثر اسناد و مدارک این سرزمین از بین رفته و باقیمانده اسناد و مدارکی که تا این اواخر یعنی دوران ملک بهرام خان _ از بازماندگان سلاطین خاندان کیانی سیستان – در دست بوده شامل کتب و رسائل ، شجره نامه های خاندانهای محلی ، فرمانها ، تقسیم نامه ها، دفتر ها و نوشته هائی نظیر اینها بوده است .

پس از فوت بهرام خان این اسناد و مدارک بدست پسر وجانشین او یعنی ملک جلال الدین افتاد . بدنبال آن شاه کامران کیانی به قدرت رسید و ملک جلال الدین را از حق موروثی خود محروم ساخت . آنچه که از دست اندازی کامران شاه باقی ماند دو باره بدست ملک جلال الدین و برادرش حمزه خان افتاد .

در سال 1283 قمری مظفرالدوله حاکم سیستان شد . نامبرده به سران و بزرگان خاندانهای قدیمی سیستان دستور داد تا جمیع اسناد و مدارک و نوشته های قدیمی را جهت احراز مالکیت و احقاق حقوق قدیم خود نزد او بیاورند . ریش سفیدان و کدخدایان ،میران ، پاداران و اربابان ،کلانتران و سران هر طایفه در ارائه و تسلیم این اسناد و مدارک پیشدستی کردند و زمانی نگذشت که دسته ها وبسته ها و طومارها از این گونه اسناد و مدارک به دست مظفرالدوله افتاد . این حاکم از خدا بیخبر و نادان نمیدانست گذشت زمان پرده از اعمال شنیع و کردارهای ناپسند مردمان بر میدارد ، دستور داد تا جمیع نوشته ها ی گرد آورده را پاره پاره کرده و پاره کاغذها را بدست بادهای صدو بیست روزه سیستان سپرد و مدتها این کاغذ پاره ها همچون مردم این سرزمین آواره و سرگردان و بیقرار بوده اند .

کار ناشایست و ناپسند مظفر الدوله تمامی اسناد و مدارک را از بین نبرد و باز در گوشه و کنار سیستان مدارکی پیدا میشد و بیشتر اسناد و مدارک بازمانده بدست امیر اسدله اعلم سردار بیرجند که حاکم سیستان شد افتاد و بطور مسلم تا به امروز این اسناد و مدارک در خاندان ایشان میباشد و بایستی بازمانده گان ایشان پاسخگوی تاریخ باشند و گرنه تاریخ همان قضاوتی را که در باره مظفرالدوله مینماید در باره او نیز خواهد نمود .

سرگذشت سنگها ی قبور و سنگهای مساجد و مدارس و نیز بناهای عمومی و تاریخی که تاریخ بنای آنها به صدها بلکه هزاران سال قبل میرسید نیز همانند سرگذشت اسنادی است که تکه پاره های آن زینت بخش بیابانها و صحاری گردید .

سران خاندان کیانی که میدانستند این آثار تاریخی نمودار اعمال خیر و تمدن غنی این سرزمین میباشد آنها را در دهکده کشان جمع آوری کردند و کمر همت بر نگهداری آن بستند . تا اینکه در سال 1321 قمری بر اثر تحریک چند تن از مامورین رسمی دولت ، حاکم سیستان ( امیر اسداله اعلم )دستور داد که این آثار گرانبها گرد آوری کرده و سپس با پتک خرد نمایند و بدینگونه این آثار که هویت ملی یک سرزمین بود از بین رفت .

سیستانی که یک روز زرتشت از شر دشمنان بدانجا پناه برد ، سیستانی که همواره ناجی این سرزمین بوده است و ادبیات حماسی ایران زمین فقط با نام این سرزمین و دلاوری شیر مردانش شناخته میشود و سالیان دراز استقلال محلی داشت و سلاطین آن سکه بنام خود می زدند بر اثر خباثت حکام حکومت مرکزی و حسودی حکام سرزمینهای مجاور و کینه توزان تاریخ که عظمت این سرزمین را خار چشم خود میدیدند و همچون برادران یوسف جهت از بین بردن آن حتی با بیگانگان نیز تبانی کردند کار مردمش بجائی رسیده که فرزندانش آواره سرزمینهای دیگر گردند و در آنجا نیز مورد تبعیض و آزار و اذیت قرار گیرند . چقدر ما مردم ناسپاسیم .
منبع: http://hamoon-ir.blogfa.com/post-41.aspx
امين نورا به عادت ، عادت کرده است وگرنه آن را ترک مي کرد.
امین نورا دات نت
امین نورا دات کام
.....

بازگشت به “ادبیات و فرهنگ سیستان”