« پيوند ميان زن، زمين و زندگی در سيستان »

مدیر انجمن: Goche Sisto

آواتار کاربر
Goche Sisto
★★★ نورچشمی ★★★
★★★ نورچشمی ★★★
پست: 120
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۳:۰۴ ب.ظ
محل اقامت: Tehran / Sisatn
تماس:

« پيوند ميان زن، زمين و زندگی در سيستان »

پست خوانده نشده توسط Goche Sisto »

تصویر

امروزه بر کسی پوشیده نیست که فرهنگ های بومی ایران چه ناگوارانه درگیر انزوا و انقراض می باشند و اگر ما همچنان نتوانیم در رویاروئی مدرنیسم غربی با سنت بومی ایران تلاش جدی از برای باز زنده نگاهداشت و ترمیم عناصر آن به خرج دهیم، پیشاپیش حکم زوال و نابودی فرهنگ های بومی و مادری مان را با دستان خویش امضاء کرده ایم . بی گمان در چنان عرصه ای که روشنفکری ایرانی بدون گذار از گفتمان انتقادی مدرنیسم، پا به برهوت پست مدرنیسم می گذارد (آن هم صرفا بر اساس یک مد گرائی فلسفی)، صحبت از سنت و فرهنگ بومی ایرانی دو چندان دشوار تر به نظر می رسد .
در آستانه روز جهانی زن (8 مارس مصادف با 18 ام اسفند) هستیم و تلاش دول غربی در این است که باری دیگر چهره دموکراتیک و لیبرال خود را به رخ جهانیان و بالاخص مردمان عزلت گرفته در کشورهای جهان سوم بکشانند . در این نوشتار بر آن نخواهیم بود تا رنگ و بوی مشمئز کننده ای از جنس نژاد پرستی و قوم سالاری را بر گفته هایمان چیره کنیم و در نهایت عقده ای از میان عقده های فروخورده جمعی مان را به ارضاء بنشینیم؛ کوشش راستین ما در این چند سطر بر آن خواهد بود که به هم راهان خویش در عرصه باز زنده نگاهداشت فرهنگ های ایرانی بگوئیم که به راستی ما باید به جای پس زدن فرهنگ مادری مان، به تاویل و کنکاش باز پسین آن بنشینیم و لایه های تاریخی – تبارشناسانه آن را دگرباره کشف و ضبط کنیم و نشان دهیم آن چه در رنگ و لعاب مدرنیسم در بوق و کرنا دمیده می شود، همینک نیز در سنت بومی ما قابل ردیابی هستند، بدون هیچ گونه شانتاژ و هیچ گونه ابزار تبلیغاتی .
تصویر
جایگاه راستین زن در فرهنگ بومی سیستان، نه آن چنان است که از گوشه و کنار و در رسانه های خبر پراکنی می شنویم؛ آن چه از سیمای زن و خانواده سیستانی بر همگان اعلان می گردد در واقع زد و خورد سنتِ بی پشتیبان ما با خشونت های بی امان فرهنگ معیار و مدرن می باشد که گهگاه خبر ساز نیز می شده است . از همه این ها گذشته باید معترف شویم که موقعیت اجتماعی زن سیستانی در فرهنگ بومی این دیار، بسی تامل بر انگیز تر از آن چیزی است که در نگاه نخستین بر ما هویدا می شده است، این مهم وقتی قابل ردیابی و کنکاش می باشد که نگاه ساختگرایانه ای باز پسین بر آداب و رسوم مردم این دیار داشته باشیم .
در ناخوداگاه جمعی سیستانیان، دو واژه زن و زمین هر دو در واقع مفهوم یکسانی را در ذهن تبادر می کنند، چه آنکه هر دو توان زایش و آفرینش را در سرشت خود نهفته دارند؛ به گونه ای که در سیستان رسم بر این می بوده است که بر گور زنانشان درختی می کاشته اند تا سرشت آفرینندگار و زایای زن همچنان پا بر جا و استوار باقی بر بماند، جالب تر آنکه چنانچه دختری دوشیزه از دنیا رخت بر می بست پیش از مراسم خاکسپاری اش وی را با درختی عقد بر بسته و سپس در کنار همان درخت به خاک می سپردندش .
البته این طرز نگرش به ماهیت زن، ریشه در فرهنگ کهن و بومی ایرانیان دارد، آن جا که در تقویم باستانی ایرانیان روز مشترکی را با نام « سپندارمذگان » یا « اسفندگان » از برای زن و زمین، جشن می گرفتند (در روز پنجم ماه پایانی سال، چیزی نزدیک به روز ولنتاین در فرهنگ مغرب زمین) .
تصویر
در وندیداد اشو زرتشت نیز این چنین آمده است که : « با ... برآوردن گل و گیاه و درخت ... چنین زمین‌هایی مانند زن زیبا و خوش اندامی است که شوی او در بستر او را شادمان می‌سازد و آن زن برای وی فرزندان برومند می‌آورد ... »
در این راستا رسم دیگری نیز در سیستان قابل ردیابی می باشد و آن سنت بی بی نوروز سیستان است؛ بی بی نوروز به واقع یاد آور خجسته بهاران زمین می باشد و سیستانیان به موجب قدوم او است که زمین را در گذار از زمستان به بهاران می دانند، چه آنکه اگر بارانی هر چند نم نم بارش بگیرد، اینگونه می پندارند که بی بی در حال شستن سر خویش و آماده شدن از برای تحویل سال می باشد .
در نظر بگیرید که در فرهنگ ایرانی (پس از استیلای اعراب) شخصیت هم ارز بی بی نوروز، به گونه ای برعکس شده و جنسیتی مردانه به خود می گیرد، شخصیتی که از آن با نام حاجی فیروز و یا عمو نوروز یاد می کنند؛ چیزی هم تراز با بابانوئل در فرهنگ مغرب زمین .
نگرش دیگری که از برای زنان سیستان زمین می توان خاطر نشان ساخت، ماهیت اسطوره ای و رمز آلود ایشان توام با مقام تکریم و ارج نهادن از سوی مردان شان می باشد؛ در این بین می توان از محافل زنانه ای یاد کرد که در آن هیچ مردی (چه خردسال و چه بزرگسال) اجازه ورود به آن را ندارد . نمونه نخستین آن مراسم سفره بی بی سه شنبه می باشد از برای روایت پردازی پیرامون دخترک ستمدیده ای که نهایتا در پایان ماجرا حق خود را باز پس می گیرد . بی بی سه شنبه، بی بی نور و بی بی حور سه منجی از برای بانوان سیستان می باشند که در مواقع سختی به یاری شان بر می خیزند .
از نمونه دیگر این محافل می توان به محفل های زنانه در آرامگاه بی بی دوست سیستان یاد کرد که مردان در پشت در به انتظار نشسته و حاجت خود را با واسطه زنان شان تقدیم بی بی می کنند .
تصویر
در هر دوی این مراسم درخت کورگز سیستان نقشی اساسی و اسطوره ای را بازی می کند، تقدس این درخت ما را بیش از هر چیزی به سرو زرتشتیان و کاج عیسویان رهنمون می سازد . در سفره بی بی سه شنبه از شاخه های کورگز برای بر پا ساختن آتش مقدس استفاده می گردد و در نمونه دوم، آرامگاه بی بی دوست را درختان کورگز کهنسالی در بر گرفته است که آکنده از پارچه هائی از برای دخیل می باشد . این گونه است که باری دیگر در فرهنگ بومی سیستان، پیوند اساسی میان زن و زمین، خود می نمایاند .
حامد صوفی / اسفند 89
بولتن تحلیلی سیستانیان

Zabax.blogfa.com

بازگشت به “انجمن ادبی حامد صوفی پژوهش گر و شاعر”