آبش گوارا است و نى فراوان در آن رويد، ماهى فراوان دارد و حول و حوش آن تماماً دهستان است... جغرافياى تاريخى سرزمينهاى خلافت شرقى
درياچه هامون به عنوان بزرگترين پهنه آبهاى شيرين ايران و خاورميانه نقش اساسى در زندگى مردمان سيستان داشته علاوه بر اثرات مثبت طبيعى، اقتصادى و اجتماعى آن در آيين زرتشت نيز تقدس خاصى دارد. با همه اين اوصاف درياچه هامون وابسته به رودخانه هيرمند مىباشد و اين وابستگى باعث گرديده هر گونه نوسانات در ميزان آب آن مشكلاتى را براى كل سيستم حيات سيستان بوجود آورد.
وجه تسميه و سابقه تاريخى هامون
نام درياچه هامون، در اوستا، «كانس اويا Kansoya» آمده و در پهلوى «كيانسى Kyansih» و در كتب فارسى مثل «صددر» «بند همش» و «روايات هرمزديار»، «كانفسه» ثبت شده است.(جواد محمدى خمك، ماتيكان، (مشهد: واژ ايران، 1378)، ص 378.
) بنابر قرائت ديگرى در اوستا، نام اين درياچه «كاسوا Kansih» نيز خوانده شده و گاهى اين اسم در اوستا با كلمه «زريه Zrayah» كه به معنى دريا مىباشد قيد شده و به صورت «زريه كيانسى» درآمده است.(ناصرالدين شاه حسينى، تقدس سرزمين ايران در آيين ايرانى (تهران شوراى عالى فرهنگى و هنر 1355) ص 23. ) دريشت نوزدهم كه به نام زامياد يشت معروف شده (بند 66) آمده است كه مركزيت دين زرتشت، سرزمينهاى پيرامون درياچه كيانسيه است(مجيد يكتايى، مهر در ماخذ شرقى، بررسيهاى تاريخى شماره 4، 355، ص 227. ) و گاهى با كلمه «آپ» آميخته و بصورت «آب كيانسى» آمده است.( ابراهيم پورداود، يشتها (تهران: دانشگاه تهران، 1356) ص 299. )
) بنابر قرائت ديگرى در اوستا، نام اين درياچه «كاسوا Kansih» نيز خوانده شده و گاهى اين اسم در اوستا با كلمه «زريه Zrayah» كه به معنى دريا مىباشد قيد شده و به صورت «زريه كيانسى» درآمده است.(ناصرالدين شاه حسينى، تقدس سرزمين ايران در آيين ايرانى (تهران شوراى عالى فرهنگى و هنر 1355) ص 23. ) دريشت نوزدهم كه به نام زامياد يشت معروف شده (بند 66) آمده است كه مركزيت دين زرتشت، سرزمينهاى پيرامون درياچه كيانسيه است(مجيد يكتايى، مهر در ماخذ شرقى، بررسيهاى تاريخى شماره 4، 355، ص 227. ) و گاهى با كلمه «آپ» آميخته و بصورت «آب كيانسى» آمده است.( ابراهيم پورداود، يشتها (تهران: دانشگاه تهران، 1356) ص 299. )
واژه زره در شاهنامه فردوسى و در كتابهاى جغرافىنويسان ايرانى و عرب، اسم درياچه هامون است.
به قول فردوسى، افراسياب از ميدان كيخسرو روى گرداند و از آب زره گذشت به كنگ دژ پناه برد و كيخسرو از پى او شتاف. پس از شش ماه از آب زره گذشت و خود را به كنگ دژ رسانيد.( ايرج افشار سيستانى، درياچه هامون، مجله رشد جغرافيا، شماره 17، 1367، ص 45. )
از آنجا كه واژههاى زره و زريه هر دو به معنى درياست، اين درياچه را در قديم «زره كيانسه» مىگفتند كه به مرور كلمه كيانسه از استعمال افتاد و فقط زره كه در پهلوى به معنى درياست باقى مانده است.( ابراهيم پور داود، پيشين، ص 292. )
از آنجا كه واژههاى زره و زريه هر دو به معنى درياست، اين درياچه را در قديم «زره كيانسه» مىگفتند كه به مرور كلمه كيانسه از استعمال افتاد و فقط زره كه در پهلوى به معنى درياست باقى مانده است.( ابراهيم پور داود، پيشين، ص 292. )
بورنوف عقيده دارد كه نام اين درياچه در (زند) بصورت «زرايو و زرانكه» آمده و كلمه «زرنگ» اسم شهر سيستان نيز از همين كلمه گرفته شده كه بعدها به صورت «زرانكا» هم بكار رفته است.( محمّد اعظم سيستانى، سيستان سرزمين ماسهها و حماسهها (كابل، چاپ آكادمى علوم، 1367) ص 106. )
ابن حوقل از هامون به درياى زره ياد مىكند و عنوان مىنمايد كه: طولش سى فرسنگ و از ناحيه جوين تا پل كرمان( محمّد اعظم سيستانى، سيستان سرزمين ماسهها و حماسهها (كابل، چاپ آكادمى علوم، 1367) ص 106. ) (سه منزلى جنوب زرنج بطرف نرماشير)
امتداد دارد و عرض آن يك مرحله (معادل 30 مايل مىباشد).( ابواسحق ابراهيم اصطخرى، مسالك و ممالك (تهران: شركت انتشارات علمى و فرهنگى 1368) ص 198. )
آبش گوارا است و نى فراوان در آن رويد و ماهى فراوان دارد حول و حوش آن تماماً دهستان است جز طرفى كه در سمت كوير واقع است.(لترنج، جغرافيايى تاريخى سرزمينهاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان (تهران: شركت علمى و فرهنگى، 1373) ص 362. )
تقريباً همزمان با ابن حوقل، مولف گمنام حدود العالم مىنويسد: درياى زره به سيستان است از گرد او آبادانى است و دهها... درازى او سى فرسنگ است اندر پهناى هشت فرسنگ و گاه آب اين درياى زره چندان بود كه از او رودى خيزد كه به كرمان بگذرد و به درياى اعظم شود.( محمّد اعظم سيستانى، پيشين، ص 107. )
در جهاننامه نيز از هامون اينطور ياد شده است كه: شهر سيستان را زرنج خوانند و به نزديكى شهر بحيرهايست او را (زره) خوانند و رود هيرمند در آن ريزد و چون آب او نهايت شود، نقصان گيرد و آب او خوش باشد.(محمّد بن نجيب بهران، جهاننامه، ترجمه دكتر محمّد امين رياضى (تهران 1342) ص 139. )
بار تولد و ياقوت حموى نيز با اشاره به هامون، از آبادى و سرسبزى اطراف آن ياد مىكنند.( بار تولد، جغرافياى تاريخى ايران، ترجمه حمزه سردادور (تهران، 1308) ص 920. )
تيمور لنگ نيز از اين درياچه چنين ياد مىكند كه: امير سيستان مرا سوار بر كشتى كرد و روى درياى هامون نيز گردش داد و بمن گفت كه در دوره رستم وسعت اين دريا بيش از اين بود كه مىبينى.(مارسل بريون، منم تيمور جهانگشا، ترجمه واقتباس ذبيح اللّه منصورى (تهران: چاپ مروى 1369) ص 92. )
بهرحال هماون اسمى است كه بعدها به اين درياچه داده شده است چنانچه كلمان هوار نيز در سال (1911 .م) از اين درياچه به نام هامون دشت ياد كرده است.( ايرج افشار، پيشين، ص 47. )
بهرحال هماون اسمى است كه بعدها به اين درياچه داده شده است چنانچه كلمان هوار نيز در سال (1911 .م) از اين درياچه به نام هامون دشت ياد كرده است.( ايرج افشار، پيشين، ص 47. )
سابقه تاريخى اين درياچه نشان مىدهد كه در ايران قديم از لحاظ مذهبى داراى تقدس بوده چنان كه استاد پور داوود مىگويد (شرافت هامون در اين است كه در آينده سه پسر از پشت پيغمبر (زرتشت) از كنار آن ظهور خواهند كرد كه هريك به فاصله هزار سال از همديگر، پا به عرصه وجود خواهند گذاشت بدين ترتيب بنا به تفضيل كتب تاريخى، (فروهرها براى نگهدارى نسل آينده زرتشت به درياچه كيانسى (هامون) گماشته شدهاند).
گذشته از كتب پهلوى، به تكرار در خود اوستا (كانس اويا) (درياچه هامون) محل ظهور سوشيانت خوانده شده و در فقرههاى 92 ـ 96 زامياد يشت آمده كه (استوت ارت) stuat - ereta
(سوشيانت) پيك مزدا اهورا، پسر «ويسپ تئوروئيرى» بدان هنگام كه از آب (كيانسى) بدر ايد، گرزى پيروزمند در دست دارد.
در مورد تولد سوشيانت، موعود منتظر زرتشتيان، گفته شده است كه در آخر دوازدهمين هزاره، دوشيزهاى از خاندان بهروز در درياچه هامون خود را مىشويد و آبستن مىشود، از او سوشيانت، آخرين آفريده اهورا مزدا، روى به جهان خواهد نمود و چون به سن سى سالگى رسيد امانت رسالت مزديسنا به وى واگذار مىشود. در آن روز خورشيد در وسط آسمان بىحركت مىماند بدين وسيله ظهور سوشيانت به جهانيان بشارت داده خواهد شد.
در مورد تولد سوشيانت، موعود منتظر زرتشتيان، گفته شده است كه در آخر دوازدهمين هزاره، دوشيزهاى از خاندان بهروز در درياچه هامون خود را مىشويد و آبستن مىشود، از او سوشيانت، آخرين آفريده اهورا مزدا، روى به جهان خواهد نمود و چون به سن سى سالگى رسيد امانت رسالت مزديسنا به وى واگذار مىشود. در آن روز خورشيد در وسط آسمان بىحركت مىماند بدين وسيله ظهور سوشيانت به جهانيان بشارت داده خواهد شد.
نام كتاب: درياچه هامون، مولفان: گروه پژوهشى جغرافيا، (محمود رضا ميرلطفى، حميد حيدرى مكرر، غلامعلى خمّر، خدارحم بزّى)، چاپ اوّل: تابستان: 1380، ناشر: روابط عمومى دانشگاه زابل